بهمن 89 - پاسداری از سنگرهای ایدئولوژیک
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شما تا 25 ثانیه ی دیگر منتقل می شوید

با عرض خسته نباشید به دوستان عزیز ،
از امروز دیگه روی سیستم ایجاد و مدیریت سایت وی سی پنل مطلب مینویسم ،
الان هم در حال انتقال مطالب وبلاگم با کمک سیستم انتقال مطالب وی سی پنل به سایت جدیدم هستم .
شما تا چند لحظه ی دیگه به طور خودکار به سایت جدید وارد می شوید ...
اینم آدرس سایت : http://testuser.vcp.ir


بهمن 89

عنوان :معنای اصطلاحی "بدعت" وعلت خطرناک بودن آن برای جامعه اسلامی
متن :




















سلام آغاز سال میلادی جدید را به تمام
مسیحیان تبریک می گم.

یکی از بیماریهای مهلک جامعه دینی پدید ه ای به نام بدعت می باشد که بیشتر
افراد جامعه اسلامی به این بیماری مبتلا هستند ولی شاید خودشان هم نمی دانند اما
بعضیها با وجود علم،اقدام به بدعت در دین خدا می کنند که دنبال اهداف سوء می
باشند.حال ببینیم بدعت در دین یعنی چه؟

بدعت در اصطلاح یعنی کسی در دین خدا چیزی را وارد کند که از دین نیست. از پیش خود
چیزی را جعل کند که مربوط به دین نیست.

مثلاً
صلوات فرستادن همه وقت خوب است. شما در هر شرایطی که صلوات بفرستید، یک عمل مستحبی
را انجام داده اید
.
فرض
کنید یک گوینده حرف می زند، در وسط حرف خودش، برای اینکه رفع خستگی کرده باشد، به
جمعیت می گوید: صلواتی بفرستید. این امر خوبی است. اما اگر شما فکر کنید که در
اسلام یک چنین سنتی هست که در وسط حرف گوینده، صلوات بفرستید، و به عنوان یک امر
اسلامی این کار را بکنید این " بدعت " است
. بدانید چنین دستوری در اسلام نرسیده که در وسط
موعظه یک نفر صلوات بفرستید
.
شما
می بینید اسلام می گوید اگر می خواهی نماز بخوانی، با اینکه وقتی نماز می خوانی
توجهت به خداست، اما اگر یک فردی روبروی تو هست، مکروه است، چون بویی از آدم پرستی
دارد. اگر یک عکسی روبروی شما هست مکروه است، چون بویی از شکل پرستی دارد. اگر
چراغ هم روبروی شما هست، نماز خواندن مکروه است، چون بویی از آتش پرستی می دهد
.
غرض
این است که اینها را " بدعت می گویند
.
خیلی
چیزها هست که بدعت است، و در میان مردم مخصوصاً خانمها از این بدعتها هست؛ مثل آش
ابودردا، آش بی بی سه شنبه، سفره حضزت عباس علیه السلام. ما چنین چیزهایی در اسلام
نداریم. در اسلام ما یک چیزی به نام سفره حضرت ابوالفضل نداریم
.
یک
مطلب هست: یک کار خیری بکنید، مثلاً فقرا را اطعام کنید، ثواب دارد. بعد ثوابش را
نثار پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) کنید، نثار حضرت علی (علیه السلام)
و دیگر ائمه معصومین (علیهم السلام) کنید، مانعی ندارد
.
اگر
شما سفره ای در منزلتان تشکیل بدهید به شرط آنکه آداب و تشریفات زنانه اش را که
اگر کسی خیال بکند جزء آداب اسلامی است باز بدعت می شود حذف کنید. اگر اطعام
مسلمان باشد، بالخصوص اطعام فقرا، و ثوابش هدیه به حضرت ابوالفضل باشد، مانعی
ندارد. اما اگر کارهایی با آداب و تشریفاتی انجام شود و خیال کنید این هم از اسلام
است. این، بدعت و حرام است
. [1]

بنابراین افرادی پیدا می شوند که در دین بدعت ایجاد می کنند. یک کسی می آید می
گوید من نایب خاص امام مهدی (علیه السلام )هستم؛ مثل علی محمد باب. این را "
اهل بدعت " می گویند. در حدیث است اگر اهل بدعت پیدا شدند، با اهل بدعت
مبارزه کنید و عالم باید مبارزه کند و حق ندارد ساکت باشد
.
در
یک حدیث دیگر تعبیر چنین است
: و باهتوهم؛
یعنی مبهوتشان کنید، بیچاره شان کنید، یعنی با آنها مباحثه کنید و دلیلهایشان را
بشکنید
.""

«
فبهت الذی کفر»؛
در نتیجه آن کفرپیشه مبهوت ماند. [2]

چنانکه
حضرت ابراهیم علیه السلام، آن کافر زمان خودش را مبهوت کرد، شما هم مبهوتش کنید
.[3]

---------------------------------------

[1] کتاب آشنایی با قرآن 4، صفحه 44-42




[2] سوره بقره، آیه 258




[3] موسسه فرهنگی جام طهور  








عنوان :نمونه هائی از بدعت ها و کرامات ساختگی
متن :

درچند سال اخیر در سایه ناآگاهی جماعتی از دینداران و فتنه انگیزی های  بدخواهان اسلام شاهد شکل گیری جریان خزنده بدعت گذاری در دین با   بهره گیری از مسائل مربوط به حوزه غیب و توسل به صالحین می باشیم   برای آشنایی بیش تر با انواع بدعت به نمونه هایی از آن اشاره می کنیم  شاید توانسته باشیم گامی هرچند کوتاه در راستای روشنگری افکار  عمومی و پالایش شبهات و بدعت ها در عرصه دین برداریم :

1 ) عقیده به این که عطسه در اسلام نشانه صبر، یا عدد سیزده
دلیل بر نحوست و یا خواندن مرغ و جغد، شوم است، بدعت می باشد

2)اختلاط زن و مرد در صفوف نمازجمعه و جماعت در حالی که زنان
بدون پوشش و حجاب کامل حضور می یابند
 

 3 ) نـماز امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) به قصد این که مخصوص اعمال مسجد جمکران است نه مساجد دیگر، بدعت است

 4 ) سـه مـرتـبـه آب به نیت وضو ریختن و هر مرتبه دست کشیدن، با رسوم آن بدعت است

 5 ) دسـت بـسته نماز خواندن، گفتن آمین بعد از ولاالضالین و شستن پا به جای مسح، بدعت هستند، چون برخلاف نص قرآن است

6 ) تـحـریـم ازدواج مـوقت (متعه) برای همیشه از بدعت های  احکام است1


7 ) امامت جماعت توسط زنان

8 ) خـواندن دو رکعت نماز به نیت زیارت درامام زادگان یک امر بدعت آمیز است، ولی دو رکعت نماز مستحبی خـوانـدن و به روح امام زاده و یا دیگر مردگان هدیه دادن مانعی ندارد

9) ساختن اوهام خرافات و شکل دادن به کرامات ساختگی و القای آنها به دینداران افراطی و سطحی :این جریان با سودجویی از اعتقاد مردم به غیبت و کرامت ها و شهود عرفانی و توجه آنان به صالحان و عنصر توسل برای ضربه زدن به دین اقدام به طراحی می کند در مقابل عده ای از مسلمانان ضعیف النفس کم سواد دارای تزلزل اعتقادی و دلبستگی بیش از حد به ظواهر و امور جنبی و نداشتن مطالعه ی عمقی از ایدئولوژی دینی به استقبال آفرینش های وهمی و خرافی بدخواهان دین می روند و به آنها تمسک می جویند.

-ساختن و پردازش داستان ملاقات با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) توسط برخی افراد معلوم الحال

-تکرار رمان کرامات ساختگی با جهت گیری کاملا حساب شده و طراحی آنها بشکل موهن و سپس دامن زدن به اشاعات مذکور از طریق افکار عمومی با هدف شکستن حرمت حریم و قداست ائمه اطهار(علیه السلام)

-تقدیس بیش از حد افراد تا ادعای آنان مبنی بر رابط بلافصل امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) یا حتی خود امام زمان (عجل الله تعالی فرجه)

حال در همین چهارچوب می توان به بعضی از نمونه های عینی این پدیده ها اشاره کرد:

1. غائله آقای بروجردی در تهران و پیامدهای رسانه ای ـ سیاسی آن برای کشور .

2. نمازگزاردن عده ای بسوی مسجد جمکران در شهرستان قم .

3. داستان خیالی نقش بستن شمشیر امام علی (علیه السلام) برروی شاخ یک گوسفند در منطقه شیبان از محلات حاشیه اهواز در سال 83

4. کرامت چاله حصیرآباد اهواز و نسبت دادن به امام حسین (علیه السلام) و سودجویی مالی جماعتی معتاد و شیاد از رهگذر آن داستان وهمی و خنده آور در سال 84

5. ادعای زن رمال مبنی بر شفادادن بیماران از طریق بستن بند در حرم امام زاده عباس الظاهر و خوراندن آب محتوی قرص های خواب آور به بیماران و کسب درآمد هنگفت از این منبع .2

 

---------------------------------------------------

[1]پایگاه حوزه

[2] باشگاه اندیشه




عنوان :بدعت و عزاداری
متن :


 



 
   
  سلام ادامه بحث بدعت را با یک سؤال ادامه می دهم آیا شیوه‏های عزاداری که در زمان صدر
اسلام وجود نداشته است، یک نوع
بدعت‏گذاری در دین نیست؟

درپاسخ می گوئیم:
1. باید توجه کرد که شیوه ‏های عزاداری، غیر از ماهیت عزاداری است.
در واقع عزاداری یک اصلی است که به گونه ‏های متفاوت و در شکل‏های مختلف،
ظهور می‏ کند؛ بنابراین آنها صرفاً یک ابزارند نه بیشتر.
      2.
ابزار و اظهار ماهیت باید با محتوای عزاداری و مغز پیام متناسب باشد؛ به
صورتی که بتواند با بهترین، شیواترین، نافذترین و نافع‏ترین وجهی، پیام و
درس و آموزه را به دیگران منتقل کند. به بیان دیگر، باید لباسی باشد که به
قامت آن راست آید؛ نه کوچک‏تر و نه بزرگتر. اگر کوچک باشد، که همه پیام را
پوشش نمی‏دهد و اگر بزرگ‏تر باشد، ذهن مخاطب را منحرف می‏کند و او را از
اصل فهم حقیقت باز می‏دارد.
      3. می‏توان برای ابلاغ محتوای
پیام، از ابزارهایی که در فرهنگ و تمدن ملل گوناگون وجود دارد سود جست و
آنها را به خدمت گرفت؛ چنان که اسلام زبان اردو را در هند به خدمت گرفت و
آن را ابزاری برای صدور اسلام به شبه قاره قرار داد و ... .
     4.
اسلام به آداب و رسوم ملل تا زمانی که با آموزه‏ های اصلی و گوهر اسلام در
تضاد و تهافت نباشد، احترام گذاشته و هیچ منعی نسبت به آنها روا نمی‏دارد؛
مثلاً اسلام هیچ‏گاه برای زبان و رنگ لباس و کیفیت غذای ملل مختلف، فنون،
صنایع و علوم - مادامی که با روح اسلام منافات نداشته باشد - محدودیتی قائل
نیست.
      
با توجه به آنچه گفته شد، از دیدگاه اسلام «عزاداری و
سوگواری» اهل‏بیت(علیهم السلام)، می‏تواند در قالب‏ها، فرم‏ها و ابزاری که در میان ملل
و اقوام مختلف مرسوم بوده، محقق شود و به شیوه‏های گوناگون تجلّی یابد.این
تا زمانی است که قالب‏ها؛ شکل‏ها، شیوه‏ها و گونه‏ها، به اصل پیام و محتوا
لطمه وارد نسازد؛ بلکه به بهترین نحو پیام را در ذهن و جان مخاطب جای دهد.
ازاین‏رو استفاده از شیوه ‏های عزاداری که در زمان صدر اسلام نبوده (مانند
زنجیرزنی، سینه‏زنی، تعزیه و ...) نه تنها بدعت در دین نیست؛ بلکه مددکار
اسلام بوده و می‏تواند در حد خود، شعارهای عاشورا و اهل‏بیت
(علیهم السلام) را به گوش
انسان معاصر رسانده و قلب او را به سمت باور بدان‏ها سوق دهد.

در هر حال تأکید می‏کنیم که این‏ها تنها ابزارند نه بیشتر و باید همواره
جنبه ابزاری آنها حفظ شود؛ نه آن که خدای ناکرده ابزار بر جان مسأله فائق
آید! ابزار تنها پلی برای گذشتن و رسیدن به بن و مایه مطلب است و هیچ‏گاه
هدف اولی نمی‏باشد. آنچه گاهی مشاهده می‏شود، متأسفانه همین قصه تلخ است که
عده‏ای از روی نادانی، به ظاهر بیش از باطن اهمیت می‏دهند و اصل موضوع را
مغفول می‏گذارند.





عنوان :گفتگو با خدا
متن :


گفتم: چقدر احساس تنهایی میکنم


گفتی: فَإِنِّی قَرِیبٌ


من نزدیکم (بقره/186)


گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم... کاش میشد به تو نزدیک شوم


گفتی: وَاذْکُر رَّبَّکَ فِی نَفْسِکَ تَضَرُّعاً وَخِیفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ
الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالآصَالِ


و در دل خویش پروردگارت را بامدادان و شامگاهان با تضرع و ترس بی صدای بلند یاد کن
و از غافلان مباش (اعراف/205)


گفتم: این هم توفیق میخواهد!


گفتی: أَلَا تُحِبُّونَ أَن یغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ


مگر دوست ندارید که خدا بر شما ببخشاید؟! (نور/22)


گفتم: معلوم است که دوست دارم مرا ببخشی


گفتی: وَاسْتَغْفِرُواْ رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَیهِ


و از پروردگار خود آمرزش بخواهید سپس به درگاه او توبه کنید (هود/90)


گفتم: با این همه گناه ... آخر چه کار میتوانم بکنم؟


گفتی: أَلَمْ یعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ هُوَ یقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ


ایا ندانسته اند که تنها خداست که از بندگانش توبه را می پذیرد؟! (توبه/104)


گفتم: دیگر روی توبه را ندارم


گفتی: اللَّهِ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ غَافِرِ الذَّنبِ وَقَابِلِ التَّوْبِ


(ولی) خدا عزیز و داناست، او آمرزنده گناه و پذیرنده توبه است (غافر/2-3)


گفتم: با این همه گناه؛ برای کدام گناهم توبه کنم؟


گفتی: إِنَّ اللَّهَ یغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً


در حقیقت خدا همه گناهان را می آمرزد(زمر/53)


گفتم: یعنی باز هم بیایم؟ باز هم مرا میبخشی؟


گفتی: وَمَن یغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللّهُ


و چه کسی جز خدا گناهان را می آمرزد؟( آل عمران/135)


گفتم: نمیدانم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میآورم! مرا آتش میزند؛ ذوبم میکند؛
عاشق میشوم! ... توبه میکنم


گفتی: إِنَّ اللّهَ یحِبُّ التَّوَّابِینَ وَیحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ


خداوند توبه کاران و پاکیزگان را دوست می دارد (بقره/222)


ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرک


گفتی: أَلَیسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ


ایا خدا کفایت کننده بنده اش نیست؟ (زمر/36)


گفتم: در برابر این همه مهربانیات چه کار میتوانم بکنم؟


گفتی: یا ایهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثِیراً
وَسَبِّحُوهُ بُکْرَةً وَأَصِیلاً هُوَ الَّذِی یصَلِّی عَلَیکُمْ
وَمَلَائِکَتُهُ لِیخْرِجَکُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّورِ وَکَانَ
بِالْمُؤْمِنِینَ رَحِیماً


ای کسانی که ایمان آورده اید خدا را یاد کنید یادی بسیار و صبح و شام او را به پاکی
بستایید اوست کسی که با فرشتگان خود بر شما درود می فرستد تا شما را از تاریکیها به
سوی روشنایی برآورد و به مؤمنان همواره مهربان است (احزاب/41-43)


با خودم گفتم: خداوند خالق هستی! با فرشته هایش به ما درود میفرستند تا آدم بشویم؟!

منبع:مجله نسیم وحی




عنوان :خداباوری در کودکان
متن :  اعتقادات و باورهای قلبی انسان نقشی مهمی در سبک زندگی او دارد. بطوری که
تحقیقات مختلف نشان می‌دهد افرادی که دارای اعتقادات و ایمان محکمی هستند،
زندگی سالم‌تری دارند. به این ترتیب در تربیت فرزندان علاوه بر اینکه به
ایجاد سایر رفتارهای مناسب و سالم در کودک توجه می‌شود، باید پرور
ش ایمان و
اعتقادات او نیز در اولویت قرار بگیرد. اگرچه کودکان قبل از رفتن به مدرسه
هنوز برای درک بسیاری از مسائل زندگی معنوی خود کوچک هستند، اما
توانایی‌ها و مهارت‌هایی دارند که می‌تواند به والدین در مسیر تربیت دینی
آنها کمکی مفید و موثر باشد.

این سالها بهترین دورانی است که می‌توان
روح خداپروری را در آنها پرورش داد و اگر روح او برای همیشه به ایمان سیراب
گردد،در حقیقت او به چیزی مسلح شده است که سالها بعد در نبرد با سختی‌ها و
مسائل زندگی به کارش خواهد بود و پشتوانه و تکیه گاه محکم و استواری برای
او خواهد آمد. انسان‌ها در شرایط سختی و ناراحتی ، در تصمیم‌گیری‌های بزرگ
و... به خدای خود رو می‌کنند. در چنین شرایطی ایمان ، تحمل مسائل را آسانتر
می‌سازد، امیدوار می‌کند و توان مقابله را به او می‌دهد.

برای کودک از خدا بگوییم
کودکان خداوند را نمی‌شناسد. اما در
واقع آنها در سنین پائین هیچکس را نمی‌شناسد.
این ما هستیم که محیط
پیرامونش و افراد مختلف را به او معرفی می‌کنیم. مثل پدر بزرگ ، ماد
ر بزرگ ،
عمه ، خاله و... به این ترتیب از همان سنین پائین نیز باید برای کودک از
خدا بگوئیم. صحبت‌هایی که با او در مورد خداوند می‌کنید کم‌کم در او تاثیر
می‌گذارد و زمینه لازم برای آموزش‌های بعدی را فراهم می‌سازد. خداوند را با 
تمام زیبائی‌ها و قدرت و عظمتش به او معرفی کنیم. خدا که حامی او است.کودکان
در این سنین به قدرت و حمایت بیش از بزرگتره
ا وابسته هستند. پدر و مادر
برای آنها مراج
ع و منبع قدرت و امنیت هستند که می‌توانند آنها را از خطرات
محافظت کنند. به این دلیل است که کودکان در زمان احساس خطر و نارا
حتی پدر
یا مادر خود را صدا می‌زنند و به آنها پناه می‌برند. به آنها نشان دهیم که
خداوند نیز یک منبع عظیم قدرت و امنیت است که حامی آنهاست و اگر به او تکیه
کنند می‌توانند احساس امنیت و راحتی کنند.

در مقابل سوالات کودک پاسخ‌های مناسب بدهید
کودکان
در مراحل رشدی خود و کم کم که با مسائل معنوی آشنا می‌شوند. سوالاتی را
مطرح می کنند که بزرگترها اغلب در پاسخ دادن به آنها مشکل پیدا می‌کنند. از
اینرو بهترین کار این است که با کودکان صادق و روراست باشیم. جواب‌های غلط
و بچه‌گانه و گول زننده به آنها ندهیم. این کار خطرناکی است و از آنجایی
که که کودکان قدرت تخیل بالایی دارند ممکن است برایشان مشکل‌ساز باشد.

وقتی
کودک می‌پرسد که وقتی می‌میرد به کجا می‌رود، صادقانه جواب دهید که هیچکس
نمی‌داند اما خیلی‌ها فکر می‌کنند که او به بهشت می‌رود تا با خدا نزدیک‌تر
باشد... به احتمال قوی پرسش بعدی کودک این خواهد بود که شما در این باره
چه فکر می‌کنید. اگر اعتقاد قوی و محکمی دارید، به او بگوئید و اگر تردید
دارید تصدیق کنید که پرسش‌هایی در این جهان وجود دارد که انسانها همه عمر
خود را برای یافتن پاسخ آنها صرف می‌کنند و این مورد هم یکی از آنهاست.

برای پرورش خداباوری کودک ، از وقایع عادی زندگی کمک بگیرید.
لازم
نیست همیشه برای پرورش خدا باوری در کودک کارهای و مراسم بسیار بزرگ انجام
دهید تا به او حضور خداوند را نشان دهید. از اتفاقاتی که در زندگی پیش
می‌آید کمک بگیرید. خداوند را در جریان اتفاقات زندگی به او نشان بدهید.
استفاده از جملاتی نظیر خواست خدا اینطور بود ، هر چه خدا بخواهد و غیره در
مسائلی که پیش می‌آید می‌تواند کمک کننده باشد. با او طوری خداحافظی کنید
که معنی جمله شما را در حسن خداحافظی مثل خدا نگهدارت و یا به خدا
می‌سپارمت را درک کند و احساس کند که شما او را تنها نمی‌گذارید، بلکه به
یک منبع قدرت و حمایت قوی‌تری می‌سپارید که پشتیبان اوست.

منبع:
سایت راسخون


<   <<   11   12   13   14   15   >>   >