با عرض خسته نباشید به دوستان عزیز،
از امروز دیگه روی سیستم
ایجاد و مدیریت سایت وی سی پنل مطلب مینویسم
،
الان هم در حال انتقال مطالب وبلاگم با کمک سیستم انتقال
مطالب وی سی پنل بهسایت جدیدم هستم .
شما تا چند لحظه ی دیگه به طور خودکار به سایت
جدید وارد می شوید ...
اینم آدرس سایت :
http://testuser.vcp.ir
عنوان :خاستگاه نظریه جدایی دین از سیاست
متن :سلام دوستان عزیزدرشبهای پائیزی قرار داریم امیدوارم که دراین شبهای سرد کانون خانواده تان گرم باشد. واما بحثهای ما در حل مشکلات عقیدتی روز بود یکی از بحثهائی که در محافل علمی خیلی داغ است ، نظریه جدایی دین از سیاست است.نظریه جدایی دین از سیاست (Secularism) گرایش و تفکری است که طرفدار و مروج حذف یا بی اعتنایی و به حاشیه راندن نقش دین در ساحت های مختلف حیات انسانی، از قبیل سیاست، حکومت، علم، اخلاق و ... است. بر اساس این نظریه، بشر در سایه خرد و دانش تجربی خود همانگونه که توانسته است در شناخت طبیعت کامیاب شود، می تواند قوانین مربوط به فرهنگ، سیاست، قضاوت، اقتصاد، داد و ستد و آداب و معاشرت و بالاخره هر آنچه که به شؤون مادی و معنوی حیات او مربوط می شود را - نیز - در سایه خرد و دانش خود بشناسد و بسازد و از این پس دیگر به دخالت دین در اداره زندگی اش نیازی نخواهد داشت. فرهنگ آکسفورد سکولاریسم را این گونه تعریف می کند: «اعتقاد به این که قوانین، آموزش و پرورش و ... باید بر واقعیات علم مبتنی باشد نه مذهب» خاستگاه اصلی اندیشه جدایی دین از سیاست غرب است. در قرون وسطی و پس از آن عواملی دست به دست هم داد تا این اندیشه را بر فرهنگ غرب حاکم ساخت از یک سو مسیحیت تحریف شده با مفاهیمی نارسا و غیر معقول، در کنار حاکمیت استبداد و اختناق رجال کلیسا؛ و از سوی دیگر تعارض عقل و علم با آموزههای انجیل باعث شد تعارضی آشکار میان دین و تجدد در گیرد. تعارضی که سرانجام به تفکیک دو حوزه علم و دین انجامید و در نتیجه دین از صحنه همه حوزههایی که علم در آن سخن میگوید کنار رفت. در جهان اسلام اندیشه جدایی دین از سیاست از سوی سه قشر مطرح شده است: نخست از سوی حاکمان جوری که در صدر اسلام میخواستند جریان خلافت را به سلطنت تبدیل کنند مثلاً وقتی معاویه در سال چهل هجری به خلافت رسید به عراق آمد و چنین گفت: «من با شما بر سر نماز و روزه نمیجنگیدم بلکه میخواستم بر شما حکومت کنم و به مقصود خود رسیدم»[1]، پس از او حکومت در جامعه اسلامی از جنبه دینی خارج و به سلطنت تبدیل شد. سلاطین جور در هر دورهای برای مبارزه با علمای دین، همواره سیاست را جدای از دین و شأن علما را بالاتر از دخالت در سیاست معرفی میکردند،[2] گروه دوم استعمارگران خارجی بودند. بزرگترین ضربههایی که استعمار از ممالک اسلامی دیدند از سوی تعالیم دینی و علمای دین رهبری میشد لذا فرهنگی که همواره از سوی استعمارگران برای ممالک اسلامی نسخه و ترویج میشد فرهنگ جدایی دین از سیاست بود[3] قشر سوم: جریان روشنفکری بیمار بود که از سوی تحصیل کردههای غرب آغاز شده بود و سعی در تطبیق همان جریان جدایی دین از سیاست در فضای غرب بر حوزه اسلام کردند غافل از این که: اسلام غیر از مسیحیت است[4]. ----------------------------------- [1]ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 4، ص 160
[2]صحیفه نور / ج 83، ص 217: درباره سخن رضا شاه به آیت الله کاشانی
[3]ر.ک: محمد سروش، دین و دولت در اندیشه اسلامی، صص 120 ـ 126
خاطرات مستر همفر، جاسوس بریتانیا در خاورمیانه یا اعترافهای یک جاسوس بریتانیایی عنوان کتابی است که شرح خاطرات شخصی بنام مِستِر همفر(مامور دولتبریتانیا در قرن 18 میلادی) منتشر شده و به تشریح نقش او در شکلگیری دیدگاه وهابیت در کشورهای مسلمان میپردازد. در غرب این اثر یک خاطرات ساختگی و جعلی تلقی میشود و از آن بعنوان نسخه «انگلو فوبیک» پروتکل بزرگان صهیون یاد میشود. در غرب این اثر بعنوان ساخته دست یک مسلمان سنی برای نشان دادن اینکه وهابیت ساخته دست انگلیس است، شناخته می شود. برنارد هیکل از دانشگاه هاروارد این اثر را ساخته دست یک نظریه پرداز نظریه توطئه می داند. افرادی مانند صبری پاشا که وهابی گری را ساخته دست انگلیس برای تضعیف دولت عثمانی می دانند. این مجموعه از سوی مسلمانان وهابی تقبیح شده و آنرا «داستانی خیالی که برای بیاعتبار کردن محمد بن عبدالوهاب و پیروانش از سوی دولت بریتانیا سرهم شده» نام دادهاند.
سلام دوستان عزیز عید سعید وبا برکت غدیر خم را به همه شما تبریک عرض می کنم و امیدوارم همه در این روز بر معرفتمان نسبت به اهلبیت بیافزاییم ویقینا معرفت وبصیرت بهترین عیدی خواهد بود که خداوند در این روز به همه ما عنایت می کند. قرآن در سه مورد میگوید: در آینده نعمت را بر شما تمام خواهم کرد. یک جا پس از تغییر قبله است که میفرماید: «وَ لِأُتِمَّ نِعْمَتی عَلَیْکُمْ»[1]در فتح مکه نیز میگوید: «وَ یُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ»[2]در پایان آیه کسب طهارت برای نماز نیز میگوید: «وَ لِیُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکُم»[3] اما در آیه غدیر خم میفرماید: «أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی» نعمتم را بر شما تمام کردم. یعنی با نصب امام، نعمت الهی بر مردم کامل شد.و سه مرتبه در قرآن آمده است:«لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ» [4]یعنی اسلام بر همه ادیان غالب شده و کره زمین را خواهد گرفت. اما کدام اسلام؟ این آیه میفرماید: اسلامی که کره زمین را فرامیگیرد، اسلامِ غدیرخم است، زیرا در آیه غدیر خم فرمود: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمْ الْإِسْلَامَ دِینًا» یعنی اسلامی را که در غدیر خمّ کامل کردم، به عنوان دین برای شما پسندیدم. آن وقت راجع به آینده جهان میگوید: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِْ ... وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی لَهُم»[5]خدا به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند، وعده داده است که حتماً آنان را در زمین جانشین [خود] قرار دهد، ... و آن دینی را که برایشان پسندیده است برای آنان مستقر کند. در غدیر خم میگوید: «رَضِیتُ»، و در مورد حکومت بر زمین میگوید: «اِرْتَضی»، ریشه هر دو یکی است. پیداست مکتبی که میتواند همه دنیا را زیر پرچم خودش جمع کند، مکتب اهل بیت علیهم السلام است[6]. -----------------------------------------------------
عنوان :رمز جاودانگی نام و قیام سید الشهداء
متن :سلام دوستان عزیز این روزها کاروان حسینی به دشت کربلا نزدیک می شوند وچند روز بعد عظیم ترین جریان تاریخ(جریان عاشورا)به وقوع خواهد پیوست وبهترین خلائق در این روز به شهادت خواهند رسید و به برکت خون حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) ویاران با وفایش اسلام جان تازه ای گرفت.واما به مناسبت این روزها سؤالی را مطرح می کنم به اینعنوان کهرمز جاودانگی نام و قیام سید الشهداء چه می باشد؟ قانون " تحول و دگرگونی " "فرسودگی و کهنه شدن " از رونق افتادن و فراموش شدن بر سراسر عالم ماده ،حاکم است : کوهها دگرگون و فرسوده می شوند . شخصیت ها و حوادث روزگار ، رنگ می بایند و به فرموده قرآن مجید حتی خورشید روزی تاریک می شود إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ وَإِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَتْ[1] زیرا طبق محاسبه نیوتن در هر ثانیه چهار تبدیل می گردماده ، شخصیت هایی هستند که گذشت زمان هرگز آن ها را ازخاطره ها نمی برد بلکه روز به های آسمانی اینگونه هستند و از جمله آنها حضرت حسین بن علی (علیه السلام) می باشد . یعنی : در عین حال که صدها سال از حادثة خونین عاشورا گذشته باز هم همه ساله در ایام عزای سالار شهیدان ، شور حسینی در دل ها ایجاد می شود ، به نام او مجالس و مراسم بر پا می گردد ، دوستدارانش در عزای او اشک می ریزند ، بر سر و سینه می زنند و برای او خرج می دهند . از کرامات سیدالشهداء اشتیاق مردم به این مجالس است. جاودانگی نام سیدالشهداء چیست ؟ سر این جاودانگی چیست ؟ قرآن کریم ، ضمن یک مثال ، رمز جاودانگی را بیان فرموده : فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا یَنْفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الْأَرْضِ کَذَلِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ [2] قرآن مجید ، ملاک بقا را بیان فرموده : سیلاب ، کف هایی با خود حمل می کند ؛ کف هابر روی آب چون حباب هوا و بی خاصیت هستند و از بین می روند اما آنچه برای مردم نافع است ، باقی می ماند . خداوند حکیم نفرموده است " اما الماء فیمکث فی الارض " بلکه ملاک "بقا" را بیان کرده و فرموده : هر چه مفید باشد ، باقی می ماند."حق " مانند آب ، سودمند است لذا می ماند اما کف های روی آب هرگز کسی را سیراب نمی کند ، نه درختی را می رویاند و نه مایه پاکیزگی هست اما آب ، تمام این مزایا ـ و مزایای زندگی و قیام سیدالشهداء (علیه السلام) چون آب ، مایة حیات و زندگی اسلام و جامعه اسلامی شد ، در حقیقت امام حسین (علیه السلام) یکی از مصادیق شجره طیبه ای است که خداوند ، حق را به آن تشبیه نموده أَلَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ تُؤْتِی أُکُلَهَا کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا[3] آیا ندیدی چگونه خداوند ، کلمة طیبه را ومیوه های خود را هر زمان به اذن پروردگارش می دهد . کلمه طیبه را به " کلمه توحید " ، " اوامر الهی " . " ایمان شخص مومن " و " برنامه سازنده قرآن تفسیر کرده اند اما چون به تمام مخلوقات خداوندتوان گفت آیة مذکور ، شامل تمامگردد و سیدالشهداء (علیه السلام) کلمه طیبه ای بود که نقش قرآن را ایفا نمود . وقتی یک حقیقت در کسی در حد کمال متجلی شد ، می توان اسم آن حقیقت را بر او نهاد . هیچ طوفانی نتوانست این شجره طیبه را از جا بر کند و دست هیچ تجاوز گری به شاخسار بلندش نرسید . در طول زمان ، میوه های هدایتش را در اختیار بشرمی توان مهمترین علل جاودانگی نام سیدالشهداء (علیه السلام)دانست.[4] --------------------------------------------------- [1]سوره تکویر،آیه1و2
عنوان :بدعت و معنای آن در لغت
متن :سلام دوستان عزیز باخودم فکر می کردم که به چه مبحثی بپردازم که هم به درد بخورد وهم مسأله روز باشد که ذهنم به مسأله بدعت افتاد که الآن مباحث داغی در این زمینه مطرح می شود و مباحثی هم در مصادیق بدعت می شود که به یاری خداوند وپیشنهادات شما دوستان عزیز امیدوارم به مباحث خوبی بپردازیم ومی دانم شما هم در باره مصادیق بدعت سؤالات فراوانی دارید که با همفکری همدیگر ان شاء الله آنها را حل کنیم. چنانچه شما با سلیقه بنده آشنا هستید من قبل از پرداختن به مباحث به بررسی لغوی آن می پردازم. بدعت در لغت عرب، به معنی کار بی سابقه است که نمونه قبلی نداشتهباشد. قرآن، خدا را چنین توصیف میکند: «بَدِیعُ الْسَّمَاواتِ والأرضِ»[1]آفرینندآسمان و زمین است. که آنها را بدون الگو و نمونه پیشین، آفریده است، و به عبارت دیگر، هر چیز جدید و بی سابقه را «بدیع» و کار نو ظهور را «بدعت»توصیف میکنند. راغب در مفردات میگوید:ابداع، پدید آوردن چیزی است که نمونه و سابقه اینداشته باشد و چاهی را که تازه حفر کرده باشند، بدیع میگویند. قرآن پیامبر را چنین توصیف میکند: «قُلْ مَا کُنتُ بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ»[2]بگو من در میان پیامبران پدیده نو ظهوری نیستم، بلکه پیش از من نیز پیامبرانی آمده اند. بدعتبه معنی لغوی، یعنی کارهای نو ظهور، نمیتواند بدون قید وشرط حرام باشد، زیرا جهان زندگی پیوسته در دست تغییر و دگرگونی است و همان طور که طبیعت بهطور مستمر در حرکت و تغییر و نو آوری است، زندگی انسان نیز از نظر پوشاک وخوراک و مسکن و صنایع، پیوسته در حال دگرگونی و نو شدن است و هیچ عاملینمیتواند حرکت عظیم زندگی انسان را متوقف سازد، بلکه او باید طبق سنت الهیگام به پیش نهد و زندگی را هر روز رنگین تر ساخته و چهرة زندگی را هر روزتازه تر سازد.[3] پس هرچیز بدیعی مطلقا ممنوع نیست بلکه باید دارای شرایطی باشد که به آن بدعت ممنوع گفته شود که به خواست الهی در پست بعدی به آن می پردازیم. -------------------------------------- [1]سوره انعام،آیه 101