بهمن 89 - پاسداری از سنگرهای ایدئولوژیک
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شما تا 25 ثانیه ی دیگر منتقل می شوید

با عرض خسته نباشید به دوستان عزیز ،
از امروز دیگه روی سیستم ایجاد و مدیریت سایت وی سی پنل مطلب مینویسم ،
الان هم در حال انتقال مطالب وبلاگم با کمک سیستم انتقال مطالب وی سی پنل به سایت جدیدم هستم .
شما تا چند لحظه ی دیگه به طور خودکار به سایت جدید وارد می شوید ...
اینم آدرس سایت : http://testuser.vcp.ir


بهمن 89

عنوان :بدعت و عزاداری
متن :


 



 
   
  سلام ادامه بحث بدعت را با یک سؤال ادامه می دهم آیا شیوه‏های عزاداری که در زمان صدر
اسلام وجود نداشته است، یک نوع
بدعت‏گذاری در دین نیست؟

درپاسخ می گوئیم:
1. باید توجه کرد که شیوه ‏های عزاداری، غیر از ماهیت عزاداری است.
در واقع عزاداری یک اصلی است که به گونه ‏های متفاوت و در شکل‏های مختلف،
ظهور می‏ کند؛ بنابراین آنها صرفاً یک ابزارند نه بیشتر.
      2.
ابزار و اظهار ماهیت باید با محتوای عزاداری و مغز پیام متناسب باشد؛ به
صورتی که بتواند با بهترین، شیواترین، نافذترین و نافع‏ترین وجهی، پیام و
درس و آموزه را به دیگران منتقل کند. به بیان دیگر، باید لباسی باشد که به
قامت آن راست آید؛ نه کوچک‏تر و نه بزرگتر. اگر کوچک باشد، که همه پیام را
پوشش نمی‏دهد و اگر بزرگ‏تر باشد، ذهن مخاطب را منحرف می‏کند و او را از
اصل فهم حقیقت باز می‏دارد.
      3. می‏توان برای ابلاغ محتوای
پیام، از ابزارهایی که در فرهنگ و تمدن ملل گوناگون وجود دارد سود جست و
آنها را به خدمت گرفت؛ چنان که اسلام زبان اردو را در هند به خدمت گرفت و
آن را ابزاری برای صدور اسلام به شبه قاره قرار داد و ... .
     4.
اسلام به آداب و رسوم ملل تا زمانی که با آموزه‏ های اصلی و گوهر اسلام در
تضاد و تهافت نباشد، احترام گذاشته و هیچ منعی نسبت به آنها روا نمی‏دارد؛
مثلاً اسلام هیچ‏گاه برای زبان و رنگ لباس و کیفیت غذای ملل مختلف، فنون،
صنایع و علوم - مادامی که با روح اسلام منافات نداشته باشد - محدودیتی قائل
نیست.
      
با توجه به آنچه گفته شد، از دیدگاه اسلام «عزاداری و
سوگواری» اهل‏بیت(علیهم السلام)، می‏تواند در قالب‏ها، فرم‏ها و ابزاری که در میان ملل
و اقوام مختلف مرسوم بوده، محقق شود و به شیوه‏های گوناگون تجلّی یابد.این
تا زمانی است که قالب‏ها؛ شکل‏ها، شیوه‏ها و گونه‏ها، به اصل پیام و محتوا
لطمه وارد نسازد؛ بلکه به بهترین نحو پیام را در ذهن و جان مخاطب جای دهد.
ازاین‏رو استفاده از شیوه ‏های عزاداری که در زمان صدر اسلام نبوده (مانند
زنجیرزنی، سینه‏زنی، تعزیه و ...) نه تنها بدعت در دین نیست؛ بلکه مددکار
اسلام بوده و می‏تواند در حد خود، شعارهای عاشورا و اهل‏بیت
(علیهم السلام) را به گوش
انسان معاصر رسانده و قلب او را به سمت باور بدان‏ها سوق دهد.

در هر حال تأکید می‏کنیم که این‏ها تنها ابزارند نه بیشتر و باید همواره
جنبه ابزاری آنها حفظ شود؛ نه آن که خدای ناکرده ابزار بر جان مسأله فائق
آید! ابزار تنها پلی برای گذشتن و رسیدن به بن و مایه مطلب است و هیچ‏گاه
هدف اولی نمی‏باشد. آنچه گاهی مشاهده می‏شود، متأسفانه همین قصه تلخ است که
عده‏ای از روی نادانی، به ظاهر بیش از باطن اهمیت می‏دهند و اصل موضوع را
مغفول می‏گذارند.





عنوان :معرفی کتابی آموزنده(خاطرات مستر همفر، جاسوس بریتانیا در خاورمیان
متن :

خاطرات مستر همفر، جاسوس بریتانیا در خاورمیانه یا اعتراف‌های یک جاسوس بریتانیایی عنوان کتابی است که شرح خاطرات شخصی بنام مِستِر همفر(مامور دولت بریتانیا در قرن 18 میلادی) منتشر شده و به تشریح نقش او در شکل‌گیری دیدگاه وهابیت در کشورهای مسلمان می‌پردازد.
در غرب این اثر یک خاطرات ساختگی و جعلی تلقی می‌شود و از آن بعنوان نسخه «
انگلو فوبیک» پروتکل بزرگان صهیون یاد می‌شود. در غرب این اثر بعنوان ساخته دست یک مسلمان سنی برای نشان دادن اینکه وهابیت ساخته دست انگلیس است، شناخته می شود. برنارد هیکل از دانشگاه هاروارد این اثر را ساخته دست یک نظریه پرداز نظریه توطئه می داند. افرادی مانند صبری پاشا که وهابی گری را ساخته دست انگلیس برای تضعیف دولت عثمانی می دانند.
این مجموعه از سوی مسلمانان وهابی تقبیح شده و آن‌را «داستانی خیالی که برای بی‌اعتبار کردن
محمد بن عبدالوهاب و پیروانش از سوی دولت بریتانیا سرهم شده» نام داده‌اند.

موضوعات این کتاب:

دانلود کتاب خاطرات مستر همفر :

دانلود به صورت pdf

دانلود مخصوص تلفن همراه
---------------------------------------
 [1]ویکی‌مدیا




عنوان :امان از غربت غریب مدینه...
متن :




عنوان :وداع با خورشید طوس
متن :

سلام دوستان عزیز در شب شهادت حضرت امام
رضا(عله السلام)قرار داریم من این روز را برای شما تسلیت عرض می کنم.

یکی از ویژگیهای حیات علمی امام رضا (عله السلام)آن است که سخنان آن حضرت در تمام محافل
اسلامی مورد قبول واقع می شد.

امام رضا(عله السلام)در سفر خود که منجر به شهادت او شد، به نیشابور قدم نهاد. او در
کجاوه ای که بر استری سیاه و سپید قرار داشت و رکابی از نقره خالص بر آن بود، نشسته
بود. دو تن از پیشوایان و حافظان احادیث نبوّی، ابوزرعه و محمّد بن اسلم طوسی، که خدایشان
رحمت کند، دربازار با آن حضرت برخورد کردند و گفتند:

ای سرور فرزند سروران، ای امام فرزند امامان، ای از تبار طاهره رضیه، ای چکیده پاک
نبوّی! به حق پدران پاک و اجداد بزرگوارت،سیمای مبارک و خجسته ات را به ما بنمایان
و حدیثی از پدرانت و ازجدّت (رسول خداصلی الله علیه وآله)برای ما روایت کن.

امام فرمودند تا استر را نگه دارند. سایبان را کنار زد و چشمان مسلمانان به دیدن رخسار
مبارک و خجسته اش روشن گردید. دو سر گیسوان اوهمچون گیسوان رسول خدا صلی الله علیه
وآله بود. مردم از هر صنف و طبقه ای بر پای ایستاده بودند. عدّه ای فریاد می زدند و
گروهی می گریستند و دسته ای جامه چاک می زدند و برخی چهره در خاک می مالیدند. گروهی
پیش می آمدند تا افسار استر او را به دست گیرند وعدّه ای هم به طرف کجاوه گردن می کشیدند.
روز به نیمه رسیده بود. سیل اشک جاری شد و صداهافروخوابید و پیشوایان و قاضیان بانگ
برآوردند:

"ای جماعت بشنوید و به یاد بسپرید و با آزردن عترت رسول خداصلی الله علیه وآله،
او را میازارید و خاموش باشید".

آنگاه امام رضا حدیث زیر را برای آنان ایراد فرمود. 24 هزار قلمدان بجز مرکب دانها
در آن روز شمرده شد.ابوزرعه رازی و محمّد بن اسلم طوسی آماده نوشتن حدیث رضا امام شدند.




پس آن حضرت فرمود: " قال: محمّد رسول اللَّه (صلی الله علیه وآله )قال: حدثنی
جبرئیل




(علیه السلام) قال سمعت رّب العزة سبحانه و تعالی
یقول:کَلِمَةُ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنی،


فَمَنْ قالَها دَخَلَ حِصْنی ، وَ مَنْ دَخَلَ حِصْنی أَمِنَ مِنْ عَذابی . فلما مرت الراحلة نادانا:

بشروطها ، وأنا من شروطها[1]


استاد ابوالقاسم قشیری گوید: "این حدیث
با این سند به یکی ازامیران سامانی رسید. او این حدیث را با طلا بنوشت و وصیّت کرد
که آنرابا وی به خاک سپارند. چون بمُرد در خواب دیده شد.

از او سؤال کردند، خداوند با تو چه کرد؟

پاسخ داد: خداوند مرا با گفتن لا اله الَّا اللَّه وتصدیق خالصانه ام به رسالت محمّدصلی
الله علیه وآله و نوشتن این حدیث به طلا از روی تعظیم و احترام مراآمرزید.
[2]


منبع: زندگانی
ثامن الائمه حضرت علی بن موسی علیه السلام/ سید محمد تقی مدرسی









[1]
أمالی الصدوق: 195 / 8




[2]
بحار الانوار، ج 49، ص 127 - 126






عنوان :ویژگیهای انقلاب اسلامی ایران
متن :

هر چند که همه انقلابها در جهان در برخی از امور باهم شریک بوده و باهم
متشابهندولی هر انقلابی برای خود ویژگیهای خاص به خود را داشـته که در دیگر
انقلابهاوجود ندارد در این زمینه انقلاب اسلامی ایران نیز دارای ویژگیهائی است که
مابطور خلاصه و فهرست به آن ها اشاره می کنیم:


1- حاکمیت الله


انقلاب اسلامی ایران توسط کسانی شروع شده و به ثمر نشست که معتقد بـودندحاکمیت
تـنها از آن خـدا و پیامبر صلی الله علیه و آله و سـلم و أمـه معصومین علیهم السلام
بوده و هر کس از غیر طریق آنان بـه حـکومت بـرسد طـاغوت وغـیرقانونی خواهد بود و به
همین دلیل حاکمیت پادشاهان را در طول تاریخ غیرقانونی و نامشروع می دانستند و در
زمان غیبت امام زمان (عجل اله تعالی فرجه) تنها حاکمیت فقیه جامع الشرأط را بعنوان نماینده امام
زمان (عجل اله تعالی فرجه) می پذیرند و بس.


2 - قدرت و نفوذ معنوی رهبر

هر چند که در همه انقلابها مردم تابع رهبری انقلاب بوده و گوش به فـرمانش داده
و بـه دستوراتش عمل می کنند اما این مسئله در انقلاب ما از شدت بیشتری برخورداربود
زیرا رهبری انقلاب در لباس مرجعیت و نـمایندگی از نـاحیه امام زمان(عجل اله تعالی فرجه)ظهور کرده
است که معتقد مـردم آن اسـت که رد حکم او رد حکم امام زمان است ورد حکم امام زمـان
رد حـکم خدا است و آن هم موجب کفر و خروج از اسلام است لذا عـمل بـه بـیانیه ها و
دسـتورات رهـبری در طول انقلاب بعنوان عمل بدستورات اسلام تقلی می شد اینجاست که
رهبری انقلاب اسلامی ایران از بـقیه رهـبران انـقلاب دنیا جـدا مـی شود و حکم او از
نفوذ بیشتری برخوردار می گردد...

3 - شهادت طلبی


و بـالاخره ویـژگی خـاصی کـه در انـقلاب ما بود مسئله هدف داری و شـهادت طلبی
بـودکه مـردم ایران کشته های در راه انقلاب را همانند کشته های جنگهای صدر
اسلام شهید دانسته و نه تنها کشته شدن در این راه را ذلت نمی دانستند بلکه آن
را مایه فخرو مباحات خود دانسته و بـا جـان و دل آن را خـریدار بودند لذا این
انقلاب با خون دهها هـزار شهید و جانباز و معلول و مفقود بثمر نشست و همین
خونها و خاندان معظم شهدا هستند که حافظ انقلاب بوده و سلامت انقلاب بوسیله
آنان برای همیشه تضمین می گردد.

4 - وحدت و همبستگی همه اقشار


از آنـجا کـه 2 / 99 درصـد مردم ایران مسلمان بوده و انقلاب نیز مـاهیتی اسـلامی
داشت همه اقشار مردم از طلبه و دانشجو از شهری و دهـاتی از بـازاری و کشاورز باسواد
و بی سواد... همه و همه باهم در رونـد انـقلاب متحد بوده و از یکدیگر حمایت می
نمودند و دست به دسـت یـکدیگر داده عـلیه رژیـم حاکم قیام می کردند هیچ انقلابی در
دنـیا بـا این نوع یکپارچگی مردم روبرو نبود زیرا انقلاب کارگری فـقط همبستگی
کـارگران را بـهمراه دارد و انقلاب آزادی خواهی تنها یـکـپارچگی آزادیخواهان را و ...
و قـهرا انـقلاب اسـلامی وحـدت و همبستگی مسلمین را همراه خواهد اشت.


5 - پایگاه انقلاب

یـکی از ویـژگیهای این انقلاب مراکز اصلی و پایگاه دأمی آن است حـوزه های
عـلمیه، دانشگاهها ، مدارس ، مساجد، و حسینیه ها که در نـظر مـلت ایران بعنوان
اماکن مقدس بحساب میآیند و چشم همه مردم بـه ایـن امـاکن دوخته شده و به آنها با
دیده احترام می نگریستند مـراکز اصلی این انقلاب بودند و قداست این مراکز به نوبه
خودسهم بسزأی در به حرکت درآوردن مردم داشت.


6 - هدف انقلاب

هـدف نهضت که از همان ابتدا مشخص بوده و در شعارهائی از قبیل :



اسـتقلال ،آزادی ، جـمهوری اسلامی ، تبلور یافته بود، در به جنبش کشاندن مردم نقش
مهمی داشته است.

7 - خودکفائی انقلاب

یکی از ویژگیهای دیگر این انقلاب این بود که همه نیازمندیهای آن (چـه در
بـعدفرهنگی و چـه در بعد سیاسی و چه در تشکل بخشیدن به مـلت و بـخصوص درمسئله
رهبری) از درون مرز ایران تامین می شده و از حـوزه اسـلام و مـسلمین تـجاوزنمی کرده
اسـت یعنی نه نیازی به کـمونیسم شـرق بـوده و نـه احـتیاجی به کاپیتالیسم غرب بلکه
همه کـارهای آن از مـتن اسـلام و رهـبری رهبران دینی و سیاسی وبخصوص رهبری امام
خمینی (قدس سره) تامین می شده است.


8 - تسخیر ارتش

انـقلاب مـا بـرای بـه شکست کشاندن رژیم حاکم و خلع سلاح او شیوه بـدیعی را
بکاربسته بود که آن همان تسخیر ارتش بود زیرا با این شـیوه عـلمی و حـساب شـده
هیچگاه مردم در مقابل ارتش نایستاده و ارتـش را بنام دشمن خود نخوانده اند بلکه در
هنگامی که رژیم ارتش را به جنگ و کشتار مردم به میدان می آورد می دیدند که این مردم
نه تـنها بـروی ارتـش اسـلحه نـمی کشند بـلکه شعارشان این است که :

ارتش برادر ماست لذا ارتش تا دندان مسلح ، بخود آمده تسخیر مردم شـد نه تسلیم
مردم و خود را در اختیار مردم قرار داد و این شیوه با کمترین تلفات بزرگترین پیروزی
رابهمراه داشت وگرنه اگر مردم بـا سـلام در مـقابل ارتـش ظاهر می شدند یقینا با
تلفات بی شمار هم نـمی توانستند بـه آن سـرعت به پیروزی برسند لذا ما از این حالت
به تسخیر ارتش یاد کردیم نه تسلیم و شکست آن وقتی که ارتش تسخیر شـد یـعنی بـه مردم
پـیوست نـه تنها با مردم کاری نداشت بلکه در شـدائد و جـنگهای پـس از پـیروزی به کمک
مردم شتافت (البته حساب معدودی از ارتشیان خائن جداست).


منبع: کتاب انقلاب اسلامی و ریشه های آن







<   <<   6   7   8   9   10   >>   >