بهمن 89 - پاسداری از سنگرهای ایدئولوژیک

شما تا 25 ثانیه ی دیگر منتقل می شوید

با عرض خسته نباشید به دوستان عزیز ،
از امروز دیگه روی سیستم ایجاد و مدیریت سایت وی سی پنل مطلب مینویسم ،
الان هم در حال انتقال مطالب وبلاگم با کمک سیستم انتقال مطالب وی سی پنل به سایت جدیدم هستم .
شما تا چند لحظه ی دیگه به طور خودکار به سایت جدید وارد می شوید ...
اینم آدرس سایت : http://testuser.vcp.ir


بهمن 89

عنوان :زیارت اربعین از شعایر حسینی
متن :مرور ایام ثابت نموده که چون سیدالشهداء (علیه السلام) برای ابقاء دین قیام خونین کرد و دین به شهادت او پایدار شد و زندگی نوین گرفت، لذا با این سنت احیاء نام حسین (علیه السلام) را احیاء احکام دین دانستند و همه‏ی ائمه‏ی معصومین خودشان به نام حسین (علیه السلام)مجالس تعزیت تشکیل می‏دادند و احکام دین را زنده می‏داشتند، و بحث و فحص در اصول و فروع دین و طریقه‏ی مستقیم شریعت سید المرسلین می‏نمودند و فرمودند: هر کس نام حسین را زنده بدارد، احیاء امر ما را کرده، و هر کس مجالس مجد و عظمت و تسلیت و تعزیت و ذکر منقبت سیدالشهداء (علیه السلام)و هر یک از ما ائمه را بنماید، امر ما را زنده کرده است. و از جهت اهمیت موضوع فرموده: حسین کشته‏ی اشک‏های ریزان است، چنان چه در زیارت آنحضرت هم هست، و فرمودند: هر دو نفری که برای مذاکره در حق ما و نام ما و ذکر ما و تعلیمات ما با هم بحث کنند، سومی آنها فرشته‏ای است که برای آنها استغفار می‏کند تا روز قیامت.
زیارت اربعین از شعایر حسینی است، و منظور از تعظیم شعائر حسینی استفاده از ثواب آخرت است در مقابل عمل به احکام اسلام که حسین محرک و موجد و علت مبقیه‏ی آن می‏باشد، و این نکته لطیفه مستفاد از لفظ شعائر حسینی می‏شود که غایت مقصود ایمان برای مسلمان تعظیم شعائر حسینی است که در سایه‏ی تشکیل مجالس نام امام حسین(علیه السلام) ، اسرار معارف عالیه‏ی اهل بیت عصمت و طهارت تعلیم و بحث می‏شود و از اسلاف به اخلاف می‏رسد، و ندای مظلومیت امام حسین(علیه السلام) آمیخته به بیان حلال و حرام احکام شریعت اسلام در ریزه‏کاری‏های شعائر حسینی به گوش هوش علاقمندان می‏رسد، و محبت آنها با بغض نسبت به دشمنان آنها در دلها تقویت می‏گردد «أشداء علی الکفار رحماء بینهم» و این تعظیم و تجلیل و تبجیل در سایه‏ی زیارت اربعین است که امام از خواص مؤمن دانسته است.
منبع: کتاب زندگانی امام حسین،عمادالدین حسین اصفهانی




عنوان :چگونه خدا را به بچه‏ ها بشناسانیم؟
متن : ممکن است این پرسش‏ها برای هر پدر و مادری بسیار مهم و دشوار باشند.
یک روز عصر
موقعی که «کیم فلودین‏» با «یاسمین‏»، دختر چهارساله‏اش حرف می‏زد، دخترک پرسید:
«چرا پوست‏بدن پرستارش تیره‏تر از پوست تن خودش است‏» جوابی که مادرش به او داد،
بحث را به تفاوت‏های جسمی مردم کشاند. وی که اهل نیویورک بود، اظهار داشت: «خداوند
همه ما را با هر رنگ پوستی دوست دارد.»
یاسمین
پرسید: «چشم‏های خدا چه رنگی است؟» فلودین مکثی کرد و جواب داد: «... نمی‏دانم!»
بعد یاسمین سؤال کرد: «آیا خدا همین جا نزد ماست؟» فلودین در پاسخ گفت: «بله،
حتما». یاسمین نگاهی به دور و برش انداخت و پرسید: «پس آفریدگار کجاست؟ » فلودین
جواب داد: «یاسمین، صحبت در این باره دشوار است!»
حق با اوست.
گفت‏وگو در این مورد به واقع سخت می‏باشد. مدتی بعد فلودین با زنی که مدیر مهد
کودک دخترش بود به رایزنی پرداخت و ضمن آن اظهار داشت: «من می‏خواهم دعا، آرامش
بخش دل یاسمین باشد و او خوب و بد را از هم باز شناسد. ولی چه سان می‏توانم به وی
یاری کنم تا چنین احساسی داشته باشد. در جایی که چیزهایی از این دست نه به دلایل
علمی بلکه به ایمان خود شخص بستگی دارد.»
بسیاری از
پدران و مادران، نگرانی فلودین را دارند. و لو این‏که بتوانند به راحتی با
فرزندانشان درباره مدرسه و سایر موضوعات سخن بگویند، اما امکان دارد راجع به موضوع
انتزاعی (مجردی) همچون وجود ایزد توانا، سرگردان بمانند.
به قول «رابی
هارلد کاشز»، نویسنده اثر «هنگامی که بچه‏ها راجع به پروردگار می‏پرسند»: «سخن از
خدا گفتن به منزله راه‏کاری جهت توصیف پدیده‏های جهان چون زیبایی طبیعت، چشم به
جهان گشودن کودک و مرگ دوست اهمیت دارد. توام با چنین تعاریفی، احساسی از بهت و
حیرت پدید می‏آید.» مؤلف یاد شده می‏افزاید: «ولی باید دانست که چیزی در روح
بچه‏ها هست که شگفت ‏انگیز و ابهام‏آمیز است.»

وانگهی،
گفتگو درباره آفریدگار به بچه‏ ها مدد می‏ کند که در امان بمانند.«آن و درهولد»،
کشیش بخش مارک قدیس وابسته به کلیسای دایره اسقفی در شهر بونسبورو از
ایالت‏بریلند، عقیده بر این است: «از آن‏جایی که خداوند تغییرناپذیر و جاودانی
است، می‏تواند در دنیای فانی و زودگذر، مایه اطمینان خاطر و جهت نمای اخلاقی بچه
گردد.»

بهترین طریق
رشد حیات روحانی بچه‏هایمان این است که آشکارا و به راحتی درباره خداوند گفت و گو
کنیم. بنا به گفته شمار زیادی از کارشناسان،
قاعده کلی این است که بگذارید بچه‏ها
گفتار را آغاز کنند و سپس صحبت را با پرسش‏ها، بینش‏ها و نظرهایتان پی‏گیری کنید.
مثلا بعد از این‏که دختر «کیم فلودین‏» پرسش‏هایی مطرح ساخت، وی به این فکر افتاد
که چگونه باید از خود واکنش نشان دهد. بعد سؤال دخترک به این‏جا رسید که
خواست‏بداند چرا نمی‏تواند خدا را ببیند؟

در این هنگام
«فلودین‏» به او گفت: «خدا همچون باد است‏»1 ما قادر به
دیدن آن نیستیم، لکن احساسش می‏کنیم. وقتی که همدیگر را دوست داشته باشیم، خدا در
دل ما جای می ‏گیرد.»
ما باید با
بچه‏ها مطابق سن و سال و درک و فهمی که راجع به آفریدگار دارند، سخن بگوییم. که در
آینده با یاری خدا بحث را ادامه می دهیم.

منبع: Reader|s
digest ترجمه: امیر
دیوانی 


-----------------------------------------------------

1.(توجه:برای درک کودک از وجود خداوند مجبوریم
به چنین مثالهائی متوسل شویم هر چند در واقع چنین مثالی صحیح نمی باشد)




عنوان :درد دین
متن :












آب که از
سرچشمه می جوشد ، زلال و بی آلایش است . به هنگام جریان در مسیر ، کم کم ، رنگ و
بوی آن دگرگون می شود و زلالی و شفافیت خود را از دست می دهد . آلودگی اگر به چشم
دیده شود ، به خودی خود ، سبب پرهیز از مصرف می گردد . اگر به گونه ای نامحسوس با
میکروب کشنده درآمیزد ، هرچند به ظاهر صاف و زلال نماید ، خطرناک خواهد بود و با
هشدار آگاهان ، باید از آن پرهیز شود .

باورهای دینی و آموزه های مذهبی ، همانند آب روان و
شفافی می مانند که از سرچشمه زلال وحی منشا گرفته و در گذر زمان ، ممکن است به
انگیزه های گوناگون از سوی دیگر اندیشان و افراد و جریان های گوناگون ، دچار تحریف
و التقاط گردند .

از این رو ، همواره باید آموزه ها و باورهای دینی از سوی
اهل معرفت و خبره پالایش شوند . اسلام به عنوان دین خاتم و داعیه دار جهانی شدن از
همان آغاز در معرض خطر و هجوم پیرایه ها قرار داشته و از این ناحیه از سوی دوست و
دشمن زیان دیده است .

در این عرصه به ویژه در صدر اسلام ، از همه پیشتازتر
یهودیان تازه مسلمان بودند ولی در باطن به مرام خود ، باور داشتند و در نشر آن
تلاش می ورزیدند .

اینان ، آموزه های دینی خود را در پوشش حدیث ، تفسیر و
در میان مسلمانان رواج می دادند و آموزه ها و باورهای دینی را می
آلاییدند و چنان در این کژ راهه پیش رفتند که بر پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) نیز دروغ بستند و
سخنان آن بزرگوار را تحریف کردند ، که فرمود :


« کثر علی الکذابه »
[1]

در زمان ائمه (علیه السلام) نیز کسانی به انگیزه های گوناگون دست
به تحریف و جعل گفتار و احادیث آنان آلودند . بدین جهت پیشوایان معصوم (
علیه السلام) معیار
صدق گفتار و سیره و سنت خویش را ، قرآن دانستند و خود همواره با تحریف گران و دروغ
پردازان درگیر بودند و سعی داشتند گوهر واقعی دین را به دور از پیرایه ها به امت
اسلامی بنمایانند :


« ان فینا اهل البیت فی کل خلف عدولا
ینفون عنه تحریف الغالین و انتحال المبطلین و تاویل الجاهلین»
[2]

« در میان
ما خاندان در هر نسل و عصری عادل مردانی زندگی می کنند که تحریف اهل غلو و برچسب
اهل باطل و تاویل نادانان را از چهره ی دین می زدایند . »

عالمان دین نیز که مرزبانی از باورهای دینی را در عصر
غیبت بر عهده دارند ، به دستور خدا و پیامبر و امامان معصوم (
علیه السلام) باید به پاسداری
ار اسلام ناب برخیزند و آن را از هر آلودگی به دور دارند .

« در هر برهه ای مردان عادل ، بار مسؤولیت این دین را بر
دوش کشیده و تاویل اهل باطل و تحریف غالیان و نادانان را از آن دور می کنند »[3]
.

همواره عالمان دین ، در برابر تحریف و انحراف در اصول و
مبانی دین حساس بوده و با تلاش علمی ، فرهنگی و عملی ، جامعه را از هجوم موج های
سهمگین تحریف گران به دور داشته اند . از آغاز روزگار غیبت تا کنون ، با همه فراز
و فرودها ، در مسند نگهبانی از برج و باروی دین ، بزرگانی چون شیخ مفید ، سید
مرتضی ، شیخ طوسی ، عبدالجلیل رازی ، میر حامد حسین هندی ، کاشف الغطا ، علامه ی
طباطبایی ، امام خمینی ، شهید مطهری و
از اسلام ناب ، باورها و ارزش های والای اسلامی دفاع کرده و در
برابر انحراف های دینی ، شبهه ها و اتهام ها ، بسان سد پولادین ایستاده اند .




منبع: دغدغه ها و حساسیت های شهید مطهری/سید عباس میری









[1] « منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه » ، میرزا حبیب الله
خویی ، ج 14/29 ، بنیاد فرهنگی امام مهدی




[2] « اصول کافی » ، کلینی ، ج 1/32 . دار صعب ، دارالتعاریف
، بیروت




[3] « الحیاه » حکیمی ، ج 2/291 . دفنر نشر فرهنگ اسلامی





عنوان :در سوگ رسول رحمت
متن :



جهان از بعد تو ماتمسرا شد یارسول اللَّه

زمین و آسمانها در عزا شد یارسول اللَّه

سینه از دود آه غم شده سرتاسر عالم
به دلها حجله ماتم بپا شد یارسول اللَّه

به عرض تسلیت جبریل از این ماتم عظما
حضور حیدر و خیرالنسا شد یارسول اللَّه

ز چشم بوذر و مقداد و سلمان اشک می ‏ریزد
به هجرانت مدینه مبتلا شد یارسول اللَّه

ببین ای خواجه ‏لولاک با چشمان اشک آلود
حسین و زینبین و مجتبی شد یارسول اللَّه

زجا برخیز و بین آمد شروع غربتِ مولا
عجب حقّ ذوی القربی ادا شد یارسول اللَّه

بجای تسلیت از دختر مظلومه ات زهرا
در آتش شعله ور بیت الولا شد یارسول اللَّه

میان شعله ‏های آتش واز ضربت مسمار
زیکدیگر گل و غنچه جدا شد یارسول اللَّه

سماوی زین غم عظمی به سوز و آه می گوید
جهان از بعد تو ماتم سرا شد یارسول اللَّه





عنوان :«فجر آزادی »
متن :


سلام برتو ای مطلع فجر! ای سپیده سحر، ای انفجار نور، خوش آمدی. خوش آمدی که با آمدنت غل های سنگین ازگردنمان فروریخت،زنجیرها از دست و پایمان گسیخت، کمرهای خمیده مان راست شد،برلب های پژمرده مان شکوفه های تبسم نشست، در قلب های سوخته مان گلبوته های عشق و امید روئید و برگونه های زردمان گلخنده های سرخ نمودار شد.
خوش آمدی که با مقدمت، عطرآزادی به جای بوی باروت در فضای میهن اسلامی مان پیچید. قفس ها شکسته شد و نفس ها از زندان سینه هارهایی یافت. خوش آمدی که با آمدنت، سوز و سرما از شهرو دیارمان گریخت، برفهای بهمن با حرارت ایمان و اخلاص، آب حیات شد.
خوش آمدی فجرآزادی! که با آمدن تو، امام آمد، امامی که بر سربیدادگران، خروش کلیم داشت و برجان امت، دم مسیح. کلامش بوی وحی داشت و طعم شیرین آوای انبیا. دم مسیحایی اش مردگان گورستان ترس و یاس را حیاتی نوین بخشید، قیامت بپا کرد، غباری عظیم برانگیخت، غباری که چشم «چپ » و «راست » را کور کرده است.
فجرآزادی! خوش آمدی که آمدنت، شرنگ مرگ به کام شاهان ریخت،سلطه را به قبرستان سلطنت سپرد، کنگره های قصر استکبار را فروریخت. فجرآزادی! سوگند بنام زیبایت، «والفجر» ، «و الصبح اذا تنفس » ، «واللیل اذا ادبر» ، که نام پاک تو را رزمندگان پاکبازمان برکوه و دشت صحنه های نبرد، «والفجر» می نویسند، ومادران شهید پرورمان، گوهر اشک خویش را نثار مقدم تو می کنند.
سربه سجده می نهیم. ای فجر زندگی! انفجار نور! گامت بخیر، نامت بلند، فروغت فزونتر، حال که آمده ای پس بمان و بمان، جاودانه باش.
منبع:ماهنامه کوثر/شماره 35


<   <<   11   12   13   14   15   >>   >