بهمن 89 - پاسداری از سنگرهای ایدئولوژیک
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شما تا 25 ثانیه ی دیگر منتقل می شوید

با عرض خسته نباشید به دوستان عزیز ،
از امروز دیگه روی سیستم ایجاد و مدیریت سایت وی سی پنل مطلب مینویسم ،
الان هم در حال انتقال مطالب وبلاگم با کمک سیستم انتقال مطالب وی سی پنل به سایت جدیدم هستم .
شما تا چند لحظه ی دیگه به طور خودکار به سایت جدید وارد می شوید ...
اینم آدرس سایت : http://testuser.vcp.ir


بهمن 89

عنوان :«فجر آزادی »
متن :


سلام برتو ای مطلع فجر! ای سپیده سحر، ای انفجار نور، خوش آمدی. خوش آمدی که با آمدنت غل های سنگین ازگردنمان فروریخت،زنجیرها از دست و پایمان گسیخت، کمرهای خمیده مان راست شد،برلب های پژمرده مان شکوفه های تبسم نشست، در قلب های سوخته مان گلبوته های عشق و امید روئید و برگونه های زردمان گلخنده های سرخ نمودار شد.
خوش آمدی که با مقدمت، عطرآزادی به جای بوی باروت در فضای میهن اسلامی مان پیچید. قفس ها شکسته شد و نفس ها از زندان سینه هارهایی یافت. خوش آمدی که با آمدنت، سوز و سرما از شهرو دیارمان گریخت، برفهای بهمن با حرارت ایمان و اخلاص، آب حیات شد.
خوش آمدی فجرآزادی! که با آمدن تو، امام آمد، امامی که بر سربیدادگران، خروش کلیم داشت و برجان امت، دم مسیح. کلامش بوی وحی داشت و طعم شیرین آوای انبیا. دم مسیحایی اش مردگان گورستان ترس و یاس را حیاتی نوین بخشید، قیامت بپا کرد، غباری عظیم برانگیخت، غباری که چشم «چپ » و «راست » را کور کرده است.
فجرآزادی! خوش آمدی که آمدنت، شرنگ مرگ به کام شاهان ریخت،سلطه را به قبرستان سلطنت سپرد، کنگره های قصر استکبار را فروریخت. فجرآزادی! سوگند بنام زیبایت، «والفجر» ، «و الصبح اذا تنفس » ، «واللیل اذا ادبر» ، که نام پاک تو را رزمندگان پاکبازمان برکوه و دشت صحنه های نبرد، «والفجر» می نویسند، ومادران شهید پرورمان، گوهر اشک خویش را نثار مقدم تو می کنند.
سربه سجده می نهیم. ای فجر زندگی! انفجار نور! گامت بخیر، نامت بلند، فروغت فزونتر، حال که آمده ای پس بمان و بمان، جاودانه باش.
منبع:ماهنامه کوثر/شماره 35


عنوان :چگونه خدا را به بچه‏ ها بشناسانیم؟
متن : ممکن است این پرسش‏ها برای هر پدر و مادری بسیار مهم و دشوار باشند.
یک روز عصر
موقعی که «کیم فلودین‏» با «یاسمین‏»، دختر چهارساله‏اش حرف می‏زد، دخترک پرسید:
«چرا پوست‏بدن پرستارش تیره‏تر از پوست تن خودش است‏» جوابی که مادرش به او داد،
بحث را به تفاوت‏های جسمی مردم کشاند. وی که اهل نیویورک بود، اظهار داشت: «خداوند
همه ما را با هر رنگ پوستی دوست دارد.»
یاسمین
پرسید: «چشم‏های خدا چه رنگی است؟» فلودین مکثی کرد و جواب داد: «... نمی‏دانم!»
بعد یاسمین سؤال کرد: «آیا خدا همین جا نزد ماست؟» فلودین در پاسخ گفت: «بله،
حتما». یاسمین نگاهی به دور و برش انداخت و پرسید: «پس آفریدگار کجاست؟ » فلودین
جواب داد: «یاسمین، صحبت در این باره دشوار است!»
حق با اوست.
گفت‏وگو در این مورد به واقع سخت می‏باشد. مدتی بعد فلودین با زنی که مدیر مهد
کودک دخترش بود به رایزنی پرداخت و ضمن آن اظهار داشت: «من می‏خواهم دعا، آرامش
بخش دل یاسمین باشد و او خوب و بد را از هم باز شناسد. ولی چه سان می‏توانم به وی
یاری کنم تا چنین احساسی داشته باشد. در جایی که چیزهایی از این دست نه به دلایل
علمی بلکه به ایمان خود شخص بستگی دارد.»
بسیاری از
پدران و مادران، نگرانی فلودین را دارند. و لو این‏که بتوانند به راحتی با
فرزندانشان درباره مدرسه و سایر موضوعات سخن بگویند، اما امکان دارد راجع به موضوع
انتزاعی (مجردی) همچون وجود ایزد توانا، سرگردان بمانند.
به قول «رابی
هارلد کاشز»، نویسنده اثر «هنگامی که بچه‏ها راجع به پروردگار می‏پرسند»: «سخن از
خدا گفتن به منزله راه‏کاری جهت توصیف پدیده‏های جهان چون زیبایی طبیعت، چشم به
جهان گشودن کودک و مرگ دوست اهمیت دارد. توام با چنین تعاریفی، احساسی از بهت و
حیرت پدید می‏آید.» مؤلف یاد شده می‏افزاید: «ولی باید دانست که چیزی در روح
بچه‏ها هست که شگفت ‏انگیز و ابهام‏آمیز است.»

وانگهی،
گفتگو درباره آفریدگار به بچه‏ ها مدد می‏ کند که در امان بمانند.«آن و درهولد»،
کشیش بخش مارک قدیس وابسته به کلیسای دایره اسقفی در شهر بونسبورو از
ایالت‏بریلند، عقیده بر این است: «از آن‏جایی که خداوند تغییرناپذیر و جاودانی
است، می‏تواند در دنیای فانی و زودگذر، مایه اطمینان خاطر و جهت نمای اخلاقی بچه
گردد.»

بهترین طریق
رشد حیات روحانی بچه‏هایمان این است که آشکارا و به راحتی درباره خداوند گفت و گو
کنیم. بنا به گفته شمار زیادی از کارشناسان،
قاعده کلی این است که بگذارید بچه‏ها
گفتار را آغاز کنند و سپس صحبت را با پرسش‏ها، بینش‏ها و نظرهایتان پی‏گیری کنید.
مثلا بعد از این‏که دختر «کیم فلودین‏» پرسش‏هایی مطرح ساخت، وی به این فکر افتاد
که چگونه باید از خود واکنش نشان دهد. بعد سؤال دخترک به این‏جا رسید که
خواست‏بداند چرا نمی‏تواند خدا را ببیند؟

در این هنگام
«فلودین‏» به او گفت: «خدا همچون باد است‏»1 ما قادر به
دیدن آن نیستیم، لکن احساسش می‏کنیم. وقتی که همدیگر را دوست داشته باشیم، خدا در
دل ما جای می ‏گیرد.»
ما باید با
بچه‏ها مطابق سن و سال و درک و فهمی که راجع به آفریدگار دارند، سخن بگوییم. که در
آینده با یاری خدا بحث را ادامه می دهیم.

منبع: Reader|s
digest ترجمه: امیر
دیوانی 


-----------------------------------------------------

1.(توجه:برای درک کودک از وجود خداوند مجبوریم
به چنین مثالهائی متوسل شویم هر چند در واقع چنین مثالی صحیح نمی باشد)




عنوان :وداع با خورشید طوس
متن :

سلام دوستان عزیز در شب شهادت حضرت امام
رضا(عله السلام)قرار داریم من این روز را برای شما تسلیت عرض می کنم.

یکی از ویژگیهای حیات علمی امام رضا (عله السلام)آن است که سخنان آن حضرت در تمام محافل
اسلامی مورد قبول واقع می شد.

امام رضا(عله السلام)در سفر خود که منجر به شهادت او شد، به نیشابور قدم نهاد. او در
کجاوه ای که بر استری سیاه و سپید قرار داشت و رکابی از نقره خالص بر آن بود، نشسته
بود. دو تن از پیشوایان و حافظان احادیث نبوّی، ابوزرعه و محمّد بن اسلم طوسی، که خدایشان
رحمت کند، دربازار با آن حضرت برخورد کردند و گفتند:

ای سرور فرزند سروران، ای امام فرزند امامان، ای از تبار طاهره رضیه، ای چکیده پاک
نبوّی! به حق پدران پاک و اجداد بزرگوارت،سیمای مبارک و خجسته ات را به ما بنمایان
و حدیثی از پدرانت و ازجدّت (رسول خداصلی الله علیه وآله)برای ما روایت کن.

امام فرمودند تا استر را نگه دارند. سایبان را کنار زد و چشمان مسلمانان به دیدن رخسار
مبارک و خجسته اش روشن گردید. دو سر گیسوان اوهمچون گیسوان رسول خدا صلی الله علیه
وآله بود. مردم از هر صنف و طبقه ای بر پای ایستاده بودند. عدّه ای فریاد می زدند و
گروهی می گریستند و دسته ای جامه چاک می زدند و برخی چهره در خاک می مالیدند. گروهی
پیش می آمدند تا افسار استر او را به دست گیرند وعدّه ای هم به طرف کجاوه گردن می کشیدند.
روز به نیمه رسیده بود. سیل اشک جاری شد و صداهافروخوابید و پیشوایان و قاضیان بانگ
برآوردند:

"ای جماعت بشنوید و به یاد بسپرید و با آزردن عترت رسول خداصلی الله علیه وآله،
او را میازارید و خاموش باشید".

آنگاه امام رضا حدیث زیر را برای آنان ایراد فرمود. 24 هزار قلمدان بجز مرکب دانها
در آن روز شمرده شد.ابوزرعه رازی و محمّد بن اسلم طوسی آماده نوشتن حدیث رضا امام شدند.




پس آن حضرت فرمود: " قال: محمّد رسول اللَّه (صلی الله علیه وآله )قال: حدثنی
جبرئیل




(علیه السلام) قال سمعت رّب العزة سبحانه و تعالی
یقول:کَلِمَةُ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنی،


فَمَنْ قالَها دَخَلَ حِصْنی ، وَ مَنْ دَخَلَ حِصْنی أَمِنَ مِنْ عَذابی . فلما مرت الراحلة نادانا:

بشروطها ، وأنا من شروطها[1]


استاد ابوالقاسم قشیری گوید: "این حدیث
با این سند به یکی ازامیران سامانی رسید. او این حدیث را با طلا بنوشت و وصیّت کرد
که آنرابا وی به خاک سپارند. چون بمُرد در خواب دیده شد.

از او سؤال کردند، خداوند با تو چه کرد؟

پاسخ داد: خداوند مرا با گفتن لا اله الَّا اللَّه وتصدیق خالصانه ام به رسالت محمّدصلی
الله علیه وآله و نوشتن این حدیث به طلا از روی تعظیم و احترام مراآمرزید.
[2]


منبع: زندگانی
ثامن الائمه حضرت علی بن موسی علیه السلام/ سید محمد تقی مدرسی









[1]
أمالی الصدوق: 195 / 8




[2]
بحار الانوار، ج 49، ص 127 - 126






عنوان :ویژگیهای انقلاب اسلامی ایران
متن :

هر چند که همه انقلابها در جهان در برخی از امور باهم شریک بوده و باهم
متشابهندولی هر انقلابی برای خود ویژگیهای خاص به خود را داشـته که در دیگر
انقلابهاوجود ندارد در این زمینه انقلاب اسلامی ایران نیز دارای ویژگیهائی است که
مابطور خلاصه و فهرست به آن ها اشاره می کنیم:


1- حاکمیت الله


انقلاب اسلامی ایران توسط کسانی شروع شده و به ثمر نشست که معتقد بـودندحاکمیت
تـنها از آن خـدا و پیامبر صلی الله علیه و آله و سـلم و أمـه معصومین علیهم السلام
بوده و هر کس از غیر طریق آنان بـه حـکومت بـرسد طـاغوت وغـیرقانونی خواهد بود و به
همین دلیل حاکمیت پادشاهان را در طول تاریخ غیرقانونی و نامشروع می دانستند و در
زمان غیبت امام زمان (عجل اله تعالی فرجه) تنها حاکمیت فقیه جامع الشرأط را بعنوان نماینده امام
زمان (عجل اله تعالی فرجه) می پذیرند و بس.


2 - قدرت و نفوذ معنوی رهبر

هر چند که در همه انقلابها مردم تابع رهبری انقلاب بوده و گوش به فـرمانش داده
و بـه دستوراتش عمل می کنند اما این مسئله در انقلاب ما از شدت بیشتری برخورداربود
زیرا رهبری انقلاب در لباس مرجعیت و نـمایندگی از نـاحیه امام زمان(عجل اله تعالی فرجه)ظهور کرده
است که معتقد مـردم آن اسـت که رد حکم او رد حکم امام زمان است ورد حکم امام زمـان
رد حـکم خدا است و آن هم موجب کفر و خروج از اسلام است لذا عـمل بـه بـیانیه ها و
دسـتورات رهـبری در طول انقلاب بعنوان عمل بدستورات اسلام تقلی می شد اینجاست که
رهبری انقلاب اسلامی ایران از بـقیه رهـبران انـقلاب دنیا جـدا مـی شود و حکم او از
نفوذ بیشتری برخوردار می گردد...

3 - شهادت طلبی


و بـالاخره ویـژگی خـاصی کـه در انـقلاب ما بود مسئله هدف داری و شـهادت طلبی
بـودکه مـردم ایران کشته های در راه انقلاب را همانند کشته های جنگهای صدر
اسلام شهید دانسته و نه تنها کشته شدن در این راه را ذلت نمی دانستند بلکه آن
را مایه فخرو مباحات خود دانسته و بـا جـان و دل آن را خـریدار بودند لذا این
انقلاب با خون دهها هـزار شهید و جانباز و معلول و مفقود بثمر نشست و همین
خونها و خاندان معظم شهدا هستند که حافظ انقلاب بوده و سلامت انقلاب بوسیله
آنان برای همیشه تضمین می گردد.

4 - وحدت و همبستگی همه اقشار


از آنـجا کـه 2 / 99 درصـد مردم ایران مسلمان بوده و انقلاب نیز مـاهیتی اسـلامی
داشت همه اقشار مردم از طلبه و دانشجو از شهری و دهـاتی از بـازاری و کشاورز باسواد
و بی سواد... همه و همه باهم در رونـد انـقلاب متحد بوده و از یکدیگر حمایت می
نمودند و دست به دسـت یـکدیگر داده عـلیه رژیـم حاکم قیام می کردند هیچ انقلابی در
دنـیا بـا این نوع یکپارچگی مردم روبرو نبود زیرا انقلاب کارگری فـقط همبستگی
کـارگران را بـهمراه دارد و انقلاب آزادی خواهی تنها یـکـپارچگی آزادیخواهان را و ...
و قـهرا انـقلاب اسـلامی وحـدت و همبستگی مسلمین را همراه خواهد اشت.


5 - پایگاه انقلاب

یـکی از ویـژگیهای این انقلاب مراکز اصلی و پایگاه دأمی آن است حـوزه های
عـلمیه، دانشگاهها ، مدارس ، مساجد، و حسینیه ها که در نـظر مـلت ایران بعنوان
اماکن مقدس بحساب میآیند و چشم همه مردم بـه ایـن امـاکن دوخته شده و به آنها با
دیده احترام می نگریستند مـراکز اصلی این انقلاب بودند و قداست این مراکز به نوبه
خودسهم بسزأی در به حرکت درآوردن مردم داشت.


6 - هدف انقلاب

هـدف نهضت که از همان ابتدا مشخص بوده و در شعارهائی از قبیل :



اسـتقلال ،آزادی ، جـمهوری اسلامی ، تبلور یافته بود، در به جنبش کشاندن مردم نقش
مهمی داشته است.

7 - خودکفائی انقلاب

یکی از ویژگیهای دیگر این انقلاب این بود که همه نیازمندیهای آن (چـه در
بـعدفرهنگی و چـه در بعد سیاسی و چه در تشکل بخشیدن به مـلت و بـخصوص درمسئله
رهبری) از درون مرز ایران تامین می شده و از حـوزه اسـلام و مـسلمین تـجاوزنمی کرده
اسـت یعنی نه نیازی به کـمونیسم شـرق بـوده و نـه احـتیاجی به کاپیتالیسم غرب بلکه
همه کـارهای آن از مـتن اسـلام و رهـبری رهبران دینی و سیاسی وبخصوص رهبری امام
خمینی (قدس سره) تامین می شده است.


8 - تسخیر ارتش

انـقلاب مـا بـرای بـه شکست کشاندن رژیم حاکم و خلع سلاح او شیوه بـدیعی را
بکاربسته بود که آن همان تسخیر ارتش بود زیرا با این شـیوه عـلمی و حـساب شـده
هیچگاه مردم در مقابل ارتش نایستاده و ارتـش را بنام دشمن خود نخوانده اند بلکه در
هنگامی که رژیم ارتش را به جنگ و کشتار مردم به میدان می آورد می دیدند که این مردم
نه تـنها بـروی ارتـش اسـلحه نـمی کشند بـلکه شعارشان این است که :

ارتش برادر ماست لذا ارتش تا دندان مسلح ، بخود آمده تسخیر مردم شـد نه تسلیم
مردم و خود را در اختیار مردم قرار داد و این شیوه با کمترین تلفات بزرگترین پیروزی
رابهمراه داشت وگرنه اگر مردم بـا سـلام در مـقابل ارتـش ظاهر می شدند یقینا با
تلفات بی شمار هم نـمی توانستند بـه آن سـرعت به پیروزی برسند لذا ما از این حالت
به تسخیر ارتش یاد کردیم نه تسلیم و شکست آن وقتی که ارتش تسخیر شـد یـعنی بـه مردم
پـیوست نـه تنها با مردم کاری نداشت بلکه در شـدائد و جـنگهای پـس از پـیروزی به کمک
مردم شتافت (البته حساب معدودی از ارتشیان خائن جداست).


منبع: کتاب انقلاب اسلامی و ریشه های آن







عنوان :نظر قرآن درباره حرکت ماه وخورشید
متن :

سلام دوستان بحث مادرباره عظمت وشأن منزلت قرآن بودوهدفمان ازاین مباحث نشان دادن قطره ای ازاقیانوس بی کران معارف قرآن می باشدامیدوارم مورد رضای حق قراربگیرد.یکی ازاین اسراری که درقرآن به آن اشاره شده حرکت کره ماه و عدم حرکت خورشید می باشد که انسانها قبلا خیال می کردند که خورشید درحال حرکت به دور زمین است.وحال آیات قرآن را دراین زمینه ببینیم.
قرآن در آیه 39 سوره یس به حرکت ماه به دور زمین اشاره می کند و می فرماید: «وَ الْقَمَرَ قَدَّرْنَـهُ مَنَازِلَ حَتَّی عَادَ کَالْعُرْجُونِ الْقَدِیمِ »[1] و برای ماه، منزل هایی معین کرده ایم تا چونشاخک خشکِ خوشه خرما برگردد.

    

 خداوند در آیه مزبور به این نکته مهم اشاره کرده که ماه به گونه ای قرار داده شده است که حرکت می کند و از صورت هلال نازک تا قرص کامل پیش می رود و سپس به شکل نخستین باز می گردد. بدیهی است که اگر ماه حرکت نداشت این تغییرات ممکن نبود. خداوند در آیه بعدی این سوره نیز می فرماید: «اَ الشَّمْسُ یَنـبَغِی لَهَآ أَن تُدْرِکَ الْقَمَرَ وَ لاَ الَّیْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَ کُلٌّ فِی فَلَک یَسْبَحُونَ »[2] نه برای خورشید سزاوار است که به ماه رسد و نه شب به روز پیشی می گیرد و هر کدام از آنها در مسیر خود شناورند.[3]

---------------------------------
[1] یس، آیه 39

[2] یس، آیه 40

[3] کانون گفتمان قرآنی




<   <<   16   17