بهمن 89 - پاسداری از سنگرهای ایدئولوژیک
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شما تا 25 ثانیه ی دیگر منتقل می شوید

با عرض خسته نباشید به دوستان عزیز ،
از امروز دیگه روی سیستم ایجاد و مدیریت سایت وی سی پنل مطلب مینویسم ،
الان هم در حال انتقال مطالب وبلاگم با کمک سیستم انتقال مطالب وی سی پنل به سایت جدیدم هستم .
شما تا چند لحظه ی دیگه به طور خودکار به سایت جدید وارد می شوید ...
اینم آدرس سایت : http://testuser.vcp.ir


بهمن 89

عنوان :مراد از اسلام،اسلامِ غدیرخم است
متن :

سلام دوستان عزیز عید سعید وبا برکت غدیر خم را به همه شما تبریک عرض می کنم و امیدوارم همه در این روز بر معرفتمان نسبت به اهلبیت بیافزاییم ویقینا معرفت وبصیرت بهترین عیدی خواهد بود که خداوند در این روز به همه ما عنایت می کند.
قرآن در سه مورد می‌گوید: در آینده نعمت را بر شما تمام خواهم کرد. یک جا پس از تغییر قبله است که می‌فرماید: «وَ لِأُتِمَّ نِعْمَتی‏ عَلَیْکُمْ»
[1]در فتح مکه نیز می‌گوید: «وَ یُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ» [2]در پایان آیه کسب طهارت برای نماز نیز می‌گوید: «وَ لِیُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکُم»[3] اما در آیه غدیر خم می‌فرماید: «أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی‏» نعمتم را بر شما تمام کردم. یعنی با نصب امام، نعمت الهی بر مردم کامل ‌شد.و سه مرتبه در قرآن آمده است:«لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ» [4]یعنی اسلام بر همه ادیان غالب شده و کره زمین را خواهد گرفت. اما کدام اسلام؟ این آیه می‌فرماید: اسلامی که کره زمین را فرامی‌گیرد، اسلامِ غدیرخم است، زیرا در آیه غدیر خم فرمود: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمْ الْإِسْلَامَ دِینًا» یعنی اسلامی را که در غدیر خمّ کامل کردم، به عنوان دین برای شما پسندیدم
. آن وقت راجع به آینده جهان می‌گوید: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِْ ... وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی‏ لَهُم»[5]خدا به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‏اند، وعده داده است که حتماً آنان را در زمین جانشین [خود] قرار دهد، ... و آن دینی را که برایشان پسندیده است برای آنان مستقر کند. در غدیر خم می‌گوید: «رَضِیتُ»، و در مورد حکومت بر زمین می‌گوید: «اِرْتَضی»، ریشه هر دو یکی است. پیداست مکتبی که می‌تواند همه دنیا را زیر پرچم خودش جمع کند، مکتب اهل بیت علیهم السلام است[6].
-----------------------------------------------------

  [1]سوره بقره، آیه 150

[2]  سوره فتح، آیه 2

[3]  سوره مائده، آیه 6

[4] (توبه/33، فتح/28، صف/9)

[5] سوره نور، آیه 55

[6] غدیر درقرآن،محسن قرائتی




عنوان :وداع با خورشید طوس
متن :

سلام دوستان عزیز در شب شهادت حضرت امام
رضا(عله السلام)قرار داریم من این روز را برای شما تسلیت عرض می کنم.

یکی از ویژگیهای حیات علمی امام رضا (عله السلام)آن است که سخنان آن حضرت در تمام محافل
اسلامی مورد قبول واقع می شد.

امام رضا(عله السلام)در سفر خود که منجر به شهادت او شد، به نیشابور قدم نهاد. او در
کجاوه ای که بر استری سیاه و سپید قرار داشت و رکابی از نقره خالص بر آن بود، نشسته
بود. دو تن از پیشوایان و حافظان احادیث نبوّی، ابوزرعه و محمّد بن اسلم طوسی، که خدایشان
رحمت کند، دربازار با آن حضرت برخورد کردند و گفتند:

ای سرور فرزند سروران، ای امام فرزند امامان، ای از تبار طاهره رضیه، ای چکیده پاک
نبوّی! به حق پدران پاک و اجداد بزرگوارت،سیمای مبارک و خجسته ات را به ما بنمایان
و حدیثی از پدرانت و ازجدّت (رسول خداصلی الله علیه وآله)برای ما روایت کن.

امام فرمودند تا استر را نگه دارند. سایبان را کنار زد و چشمان مسلمانان به دیدن رخسار
مبارک و خجسته اش روشن گردید. دو سر گیسوان اوهمچون گیسوان رسول خدا صلی الله علیه
وآله بود. مردم از هر صنف و طبقه ای بر پای ایستاده بودند. عدّه ای فریاد می زدند و
گروهی می گریستند و دسته ای جامه چاک می زدند و برخی چهره در خاک می مالیدند. گروهی
پیش می آمدند تا افسار استر او را به دست گیرند وعدّه ای هم به طرف کجاوه گردن می کشیدند.
روز به نیمه رسیده بود. سیل اشک جاری شد و صداهافروخوابید و پیشوایان و قاضیان بانگ
برآوردند:

"ای جماعت بشنوید و به یاد بسپرید و با آزردن عترت رسول خداصلی الله علیه وآله،
او را میازارید و خاموش باشید".

آنگاه امام رضا حدیث زیر را برای آنان ایراد فرمود. 24 هزار قلمدان بجز مرکب دانها
در آن روز شمرده شد.ابوزرعه رازی و محمّد بن اسلم طوسی آماده نوشتن حدیث رضا امام شدند.




پس آن حضرت فرمود: " قال: محمّد رسول اللَّه (صلی الله علیه وآله )قال: حدثنی
جبرئیل




(علیه السلام) قال سمعت رّب العزة سبحانه و تعالی
یقول:کَلِمَةُ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنی،


فَمَنْ قالَها دَخَلَ حِصْنی ، وَ مَنْ دَخَلَ حِصْنی أَمِنَ مِنْ عَذابی . فلما مرت الراحلة نادانا:

بشروطها ، وأنا من شروطها[1]


استاد ابوالقاسم قشیری گوید: "این حدیث
با این سند به یکی ازامیران سامانی رسید. او این حدیث را با طلا بنوشت و وصیّت کرد
که آنرابا وی به خاک سپارند. چون بمُرد در خواب دیده شد.

از او سؤال کردند، خداوند با تو چه کرد؟

پاسخ داد: خداوند مرا با گفتن لا اله الَّا اللَّه وتصدیق خالصانه ام به رسالت محمّدصلی
الله علیه وآله و نوشتن این حدیث به طلا از روی تعظیم و احترام مراآمرزید.
[2]


منبع: زندگانی
ثامن الائمه حضرت علی بن موسی علیه السلام/ سید محمد تقی مدرسی









[1]
أمالی الصدوق: 195 / 8




[2]
بحار الانوار، ج 49، ص 127 - 126






عنوان :رمز جاودانگی نام و قیام سید الشهداء
متن :سلام دوستان عزیز این روزها کاروان حسینی به دشت کربلا نزدیک می شوند وچند روز بعد عظیم ترین جریان تاریخ(جریان عاشورا)به وقوع خواهد پیوست وبهترین خلائق در این روز به شهادت خواهند رسید و به برکت خون حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) ویاران با وفایش اسلام جان تازه ای گرفت.واما به مناسبت این روزها سؤالی را مطرح می کنم به این عنوان کهرمز جاودانگی نام و قیام سید الشهداء چه می باشد؟
قانون " تحول و دگرگونی " "فرسودگی و کهنه شدن " از رونق افتادن و فراموش شدن بر سراسر عالم ماده ،حاکم است : کوهها دگرگون و فرسوده می شوند . شخصیت ها و حوادث روزگار ، رنگ می بایند و به فرموده قرآن مجید حتی خورشید روزی تاریک می شود إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ وَإِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَتْ[1] زیرا طبق محاسبه نیوتن در هر ثانیه چهار تبدیل می گردماده ، شخصیت هایی هستند که گذشت زمان هرگز آن ها را ازخاطره ها نمی برد بلکه روز به های آسمانی اینگونه هستند و از جمله آنها حضرت حسین بن علی (علیه السلام) می باشد . یعنی : در عین حال که صدها سال از حادثة خونین عاشورا گذشته باز هم همه ساله در ایام عزای سالار شهیدان ، شور حسینی در دل ها ایجاد می شود ، به نام او مجالس و مراسم بر پا می گردد ، دوستدارانش در عزای او اشک می ریزند ، بر سر و سینه می زنند و برای او خرج می دهند . از کرامات سیدالشهداء اشتیاق مردم به این مجالس است. جاودانگی نام سیدالشهداء چیست ؟ سر این جاودانگی چیست ؟ قرآن کریم ، ضمن یک مثال ، رمز جاودانگی را بیان فرموده : فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا یَنْفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الْأَرْضِ کَذَلِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ [2] قرآن مجید ، ملاک بقا را بیان فرموده : سیلاب ، کف هایی با خود حمل می کند ؛ کف هابر روی آب چون حباب هوا و بی خاصیت هستند و از بین می روند اما آنچه برای مردم نافع است ، باقی می ماند . خداوند حکیم نفرموده است " اما الماء فیمکث فی الارض " بلکه ملاک "بقا" را بیان کرده و فرموده : هر چه مفید باشد ، باقی می ماند." حق " مانند آب ، سودمند است لذا می ماند اما کف های روی آب هرگز کسی را سیراب نمی کند ، نه درختی را می رویاند و نه مایه پاکیزگی هست اما آب ، تمام این مزایا ـ و مزایای زندگی و قیام سیدالشهداء (علیه السلام) چون آب ، مایة حیات و زندگی اسلام و جامعه اسلامی شد ، در حقیقت امام حسین (علیه السلام) یکی از مصادیق شجره طیبه ای است که خداوند ، حق را به آن تشبیه نموده أَلَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ تُؤْتِی أُکُلَهَا کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا[3] آیا ندیدی چگونه خداوند ، کلمة طیبه را ومیوه های خود را هر زمان به اذن پروردگارش می دهد . کلمه طیبه را به " کلمه توحید " ، " اوامر الهی " . " ایمان شخص مومن " و " برنامه سازنده قرآن تفسیر کرده اند اما چون به تمام مخلوقات خداوندتوان گفت آیة مذکور ، شامل تمامگردد و سیدالشهداء (علیه السلام) کلمه طیبه ای بود که نقش قرآن را ایفا نمود . وقتی یک حقیقت در کسی در حد کمال متجلی شد ، می توان اسم آن حقیقت را بر او نهاد . هیچ طوفانی نتوانست این شجره طیبه را از جا بر کند و دست هیچ تجاوز گری به شاخسار بلندش نرسید . در طول زمان ، میوه های هدایتش را در اختیار بشرمی توان مهمترین علل جاودانگی نام سیدالشهداء (علیه السلام)دانست.[4]
---------------------------------------------------
[1]سوره تکویر،آیه1و2

 [2]سوره رعد،آیه17

[3] سوره ابراهیم،آیه 24و25

[4] حاج شیخ عبدالکریم شرعی




عنوان :ویژگیهای انقلاب اسلامی ایران
متن :

هر چند که همه انقلابها در جهان در برخی از امور باهم شریک بوده و باهم
متشابهندولی هر انقلابی برای خود ویژگیهای خاص به خود را داشـته که در دیگر
انقلابهاوجود ندارد در این زمینه انقلاب اسلامی ایران نیز دارای ویژگیهائی است که
مابطور خلاصه و فهرست به آن ها اشاره می کنیم:


1- حاکمیت الله


انقلاب اسلامی ایران توسط کسانی شروع شده و به ثمر نشست که معتقد بـودندحاکمیت
تـنها از آن خـدا و پیامبر صلی الله علیه و آله و سـلم و أمـه معصومین علیهم السلام
بوده و هر کس از غیر طریق آنان بـه حـکومت بـرسد طـاغوت وغـیرقانونی خواهد بود و به
همین دلیل حاکمیت پادشاهان را در طول تاریخ غیرقانونی و نامشروع می دانستند و در
زمان غیبت امام زمان (عجل اله تعالی فرجه) تنها حاکمیت فقیه جامع الشرأط را بعنوان نماینده امام
زمان (عجل اله تعالی فرجه) می پذیرند و بس.


2 - قدرت و نفوذ معنوی رهبر

هر چند که در همه انقلابها مردم تابع رهبری انقلاب بوده و گوش به فـرمانش داده
و بـه دستوراتش عمل می کنند اما این مسئله در انقلاب ما از شدت بیشتری برخورداربود
زیرا رهبری انقلاب در لباس مرجعیت و نـمایندگی از نـاحیه امام زمان(عجل اله تعالی فرجه)ظهور کرده
است که معتقد مـردم آن اسـت که رد حکم او رد حکم امام زمان است ورد حکم امام زمـان
رد حـکم خدا است و آن هم موجب کفر و خروج از اسلام است لذا عـمل بـه بـیانیه ها و
دسـتورات رهـبری در طول انقلاب بعنوان عمل بدستورات اسلام تقلی می شد اینجاست که
رهبری انقلاب اسلامی ایران از بـقیه رهـبران انـقلاب دنیا جـدا مـی شود و حکم او از
نفوذ بیشتری برخوردار می گردد...

3 - شهادت طلبی


و بـالاخره ویـژگی خـاصی کـه در انـقلاب ما بود مسئله هدف داری و شـهادت طلبی
بـودکه مـردم ایران کشته های در راه انقلاب را همانند کشته های جنگهای صدر
اسلام شهید دانسته و نه تنها کشته شدن در این راه را ذلت نمی دانستند بلکه آن
را مایه فخرو مباحات خود دانسته و بـا جـان و دل آن را خـریدار بودند لذا این
انقلاب با خون دهها هـزار شهید و جانباز و معلول و مفقود بثمر نشست و همین
خونها و خاندان معظم شهدا هستند که حافظ انقلاب بوده و سلامت انقلاب بوسیله
آنان برای همیشه تضمین می گردد.

4 - وحدت و همبستگی همه اقشار


از آنـجا کـه 2 / 99 درصـد مردم ایران مسلمان بوده و انقلاب نیز مـاهیتی اسـلامی
داشت همه اقشار مردم از طلبه و دانشجو از شهری و دهـاتی از بـازاری و کشاورز باسواد
و بی سواد... همه و همه باهم در رونـد انـقلاب متحد بوده و از یکدیگر حمایت می
نمودند و دست به دسـت یـکدیگر داده عـلیه رژیـم حاکم قیام می کردند هیچ انقلابی در
دنـیا بـا این نوع یکپارچگی مردم روبرو نبود زیرا انقلاب کارگری فـقط همبستگی
کـارگران را بـهمراه دارد و انقلاب آزادی خواهی تنها یـکـپارچگی آزادیخواهان را و ...
و قـهرا انـقلاب اسـلامی وحـدت و همبستگی مسلمین را همراه خواهد اشت.


5 - پایگاه انقلاب

یـکی از ویـژگیهای این انقلاب مراکز اصلی و پایگاه دأمی آن است حـوزه های
عـلمیه، دانشگاهها ، مدارس ، مساجد، و حسینیه ها که در نـظر مـلت ایران بعنوان
اماکن مقدس بحساب میآیند و چشم همه مردم بـه ایـن امـاکن دوخته شده و به آنها با
دیده احترام می نگریستند مـراکز اصلی این انقلاب بودند و قداست این مراکز به نوبه
خودسهم بسزأی در به حرکت درآوردن مردم داشت.


6 - هدف انقلاب

هـدف نهضت که از همان ابتدا مشخص بوده و در شعارهائی از قبیل :



اسـتقلال ،آزادی ، جـمهوری اسلامی ، تبلور یافته بود، در به جنبش کشاندن مردم نقش
مهمی داشته است.

7 - خودکفائی انقلاب

یکی از ویژگیهای دیگر این انقلاب این بود که همه نیازمندیهای آن (چـه در
بـعدفرهنگی و چـه در بعد سیاسی و چه در تشکل بخشیدن به مـلت و بـخصوص درمسئله
رهبری) از درون مرز ایران تامین می شده و از حـوزه اسـلام و مـسلمین تـجاوزنمی کرده
اسـت یعنی نه نیازی به کـمونیسم شـرق بـوده و نـه احـتیاجی به کاپیتالیسم غرب بلکه
همه کـارهای آن از مـتن اسـلام و رهـبری رهبران دینی و سیاسی وبخصوص رهبری امام
خمینی (قدس سره) تامین می شده است.


8 - تسخیر ارتش

انـقلاب مـا بـرای بـه شکست کشاندن رژیم حاکم و خلع سلاح او شیوه بـدیعی را
بکاربسته بود که آن همان تسخیر ارتش بود زیرا با این شـیوه عـلمی و حـساب شـده
هیچگاه مردم در مقابل ارتش نایستاده و ارتـش را بنام دشمن خود نخوانده اند بلکه در
هنگامی که رژیم ارتش را به جنگ و کشتار مردم به میدان می آورد می دیدند که این مردم
نه تـنها بـروی ارتـش اسـلحه نـمی کشند بـلکه شعارشان این است که :

ارتش برادر ماست لذا ارتش تا دندان مسلح ، بخود آمده تسخیر مردم شـد نه تسلیم
مردم و خود را در اختیار مردم قرار داد و این شیوه با کمترین تلفات بزرگترین پیروزی
رابهمراه داشت وگرنه اگر مردم بـا سـلام در مـقابل ارتـش ظاهر می شدند یقینا با
تلفات بی شمار هم نـمی توانستند بـه آن سـرعت به پیروزی برسند لذا ما از این حالت
به تسخیر ارتش یاد کردیم نه تسلیم و شکست آن وقتی که ارتش تسخیر شـد یـعنی بـه مردم
پـیوست نـه تنها با مردم کاری نداشت بلکه در شـدائد و جـنگهای پـس از پـیروزی به کمک
مردم شتافت (البته حساب معدودی از ارتشیان خائن جداست).


منبع: کتاب انقلاب اسلامی و ریشه های آن







عنوان :بدعت و معنای آن در لغت
متن :سلام دوستان عزیز
باخودم فکر می کردم که به چه مبحثی بپردازم که هم به درد بخورد وهم مسأله روز باشد که ذهنم به مسأله بدعت افتاد که الآن مباحث داغی در این زمینه مطرح می شود و مباحثی هم در مصادیق بدعت می شود که به یاری خداوند وپیشنهادات شما دوستان عزیز امیدوارم به مباحث خوبی بپردازیم ومی دانم شما هم در باره مصادیق بدعت سؤالات فراوانی دارید که با همفکری همدیگر ان شاء الله آنها را حل کنیم.
چنانچه شما با سلیقه بنده آشنا هستید من قبل از پرداختن به مباحث به بررسی لغوی آن می پردازم.
بدعت در لغت عرب، به معنی کار بی سابقه است که نمونه قبلی نداشته
باشد. قرآن، خدا را چنین توصیف می‏کند:
«بَدِیعُ الْسَّمَاواتِ والأرضِ»[1]
 آفرینند آسمان و زمین است. که آنها را بدون الگو و نمونه پیشین، آفریده است، و به عبارت دیگر، هر چیز جدید و بی سابقه را «بدیع» و کار نو ظهور را «بدعت» توصیف می‏کنند. راغب در مفردات می‏گوید:ابداع، پدید آوردن چیزی است که نمونه و سابقه ‏ای نداشته باشد و چاهی را که تازه حفر کرده باشند، بدیع می‏گویند.
 قرآن پیامبر را چنین توصیف می‏کند:
«قُلْ مَا کُنتُ بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ»[2]بگو من در میان پیامبران پدیده نو ظهوری نیستم، بلکه پیش از من نیز پیامبرانی آمده ‏اند.
بدعت به معنی لغوی، یعنی کارهای نو ظهور، نمی‏تواند بدون قید وشرط حرام باشد، زیرا جهان زندگی پیوسته در دست تغییر و دگرگونی است و همان طور که طبیعت به طور مستمر در حرکت و تغییر و نو آوری است، زندگی انسان نیز از نظر پوشاک و خوراک و مسکن و صنایع، پیوسته در حال دگرگونی و نو شدن است و هیچ عاملی نمی‏تواند حرکت عظیم زندگی انسان را متوقف سازد، بلکه او باید طبق سنت الهی گام به پیش نهد و زندگی را هر روز رنگین تر ساخته و چهرة زندگی را هر روز تازه تر سازد.[3]
پس هرچیز بدیعی مطلقا ممنوع نیست بلکه باید دارای شرایطی باشد که به آن بدعت ممنوع گفته شود که به خواست الهی در پست بعدی به آن می پردازیم.

--------------------------------------
[1] سوره انعام،آیه 101

[2] سوره احقاف،آیه 9

[3] استاد محقق جعفر سبحانی،فرهنگ عقائد و مذاهب اسلامی ج 3
 
به نقل از سایت تبیان




<      1   2   3   4   5   >>   >