شما تا 25 ثانیه ی دیگر منتقل می شوید
با عرض خسته نباشید به دوستان عزیز
،
از امروز دیگه روی سیستم
ایجاد و مدیریت سایت وی سی پنل مطلب مینویسم
،
الان هم در حال انتقال مطالب وبلاگم با کمک سیستم انتقال
مطالب وی سی پنل به
سایت جدیدم هستم .
شما تا چند لحظه ی دیگه به طور خودکار به سایت
جدید وارد می شوید ...
اینم آدرس سایت :
http://testuser.vcp.ir
سلام دوستان بحث مادرباره عظمت وشأن منزلت قرآن بودوهدفمان ازاین مباحث نشان دادن قطره ای ازاقیانوس بی کران معارف قرآن می باشدامیدوارم مورد رضای حق قراربگیرد.یکی ازاین اسراری که درقرآن به آن اشاره شده حرکت کره ماه و عدم حرکت خورشید می باشد که انسانها قبلا خیال می کردند که خورشید درحال حرکت به دور زمین است.وحال آیات قرآن را دراین زمینه ببینیم.
قرآن در آیه 39 سوره یس به حرکت ماه به دور زمین اشاره می کند و می فرماید: «وَ الْقَمَرَ قَدَّرْنَـهُ مَنَازِلَ حَتَّی عَادَ کَالْعُرْجُونِ الْقَدِیمِ »[1] و برای ماه، منزل هایی معین کرده ایم تا چونشاخک خشکِ خوشه خرما برگردد.
خداوند در آیه مزبور به این نکته مهم اشاره کرده که ماه به گونه ای قرار داده شده است که حرکت می کند و از صورت هلال نازک تا قرص کامل پیش می رود و سپس به شکل نخستین باز می گردد. بدیهی است که اگر ماه حرکت نداشت این تغییرات ممکن نبود. خداوند در آیه بعدی این سوره نیز می فرماید: «اَ الشَّمْسُ یَنـبَغِی لَهَآ أَن تُدْرِکَ الْقَمَرَ وَ لاَ الَّیْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَ کُلٌّ فِی فَلَک یَسْبَحُونَ »[2] نه برای خورشید سزاوار است که به ماه رسد و نه شب به روز پیشی می گیرد و هر کدام از آنها در مسیر خود شناورند.[3]
---------------------------------
[1] یس، آیه 39
[2] یس، آیه 40
[3] کانون گفتمان قرآنی
سلام بحث ما در مورد اعجاز علمی قرآن کریم وعظمت این کتاب شریف می باشد امیدوارم که این مباحث موردپسند شما علاقمندان به مباحث علمی ودانش پژوهان قرار بگیرد.بحثی که امروز داریم در مورد حکمت آفرینش کوهها می باشد. قرآن مجید درباره کوهها میفرماید: «و الجبال اوتادا»[1] "آیا کوهها را میخهایی قرار ندادیم؟"
ودرجای دیگر می فرماید: «والقی فی الارض رواسی ان تمید بکم و انهارا و سبلا لعلکم تهتدون»[2] "در زمین کوههایی افکند تا از اضطراب و حرکت ناموزون آن جلوگیری کند و نهرها و راههایی (در میان کوهها) ایجاد کرد، شاید هدایت شوید."در این آیات شریفه بیان شده است که کوهها نقش میخهایی را برای زمین ایفا کردهاند که مایه استحکام و استواری زمیناند.جالب این که این مطلب با آنچه که از نظر علمی درباره ساختمان کوهها ابراز شده، موافق است، یکی از نظریههایی که امروز، اساس مطالعه و تحقیق راجع به ساختمان پوسته جامد زمین و تغییرات تدریجی آن میباشد «نظریه تعادل»، یا نظریه «ایزوستاری» است.
قشر جامد زمین که خشکیها و اقیانوسها را تشکیل میدهند، از قطعات جدا از هم ساخته شده است؛ اما این قطعات کاملاً در مجاورت یکدیگر قرار گرفته و هیچ فاصلهای در میان آنها نیست؛ در زیر پوسته جامد هم قشری از مواد گداخته نسبتاً سنگین قرار دارد که با قطعات پوسته جامد تعادل دارند.
توضیح اینکه کوهها و مناطق کوهستانی که قسمتهای سنگین و ضخیم قشر جامد زمین هستند، در قشر مذاب زیر خود بیشتر نفوذ کرده و ریشه فاسد میخ در قشر مذاب فرو رفته است؛ اما قسمتی از قشر جامد که در زیر اقیانوسها قرار دارد، نازکتر است اما نازکی و سبکی نسبی آن را قشر مذاب و سنگین زیرین که دارای ضخامت بیشتری است جبران میکند.
بدین ترتیب، کوهها با نفوذ در زمین و پیوستگی در زیر قشر جامد آن جلو نوسان و اضطراب زمین را گرفته و موجب استحکام و استوار بودن زمین شدهاند. [3]
-----------------------------------
[1]سوره نباء، آیه
سوره نحل،آیه 15 [2]
[3]مؤسسه در راه حق
این کتاب آسمانی، کتاب فیزیک، گیاهشناسی، زیستشناسی و یا روانشناسی نیست اما در عین حال سعادت و کمال انسانها هماهنگ با حقایق جهان هستی است و برنامهای که برای خوشبختی از طرف خداوند ترسیم شده، بی ارتباط با حقایق عالم هستی نبوده، بلکه جزئی از آن است ؛ بنابراین لازمه برنامه الهی که در قرآن آمده، آن است که انسان حقیقت عالم را بشناسد. در قرآن، این حقایق بیان میشود تا انسان به عظمت خدا و علم و قدرت بیکران الهی دست یابد. این مسئله در راستای دست یابی انسان به سعادت و کمال است، به همین جهت از آنها تعبیر به نشانههای الهی میشود که انسان با درک آنها پی به حقیقتی که در پس این آیات و نشانهها قرار دارد نائل شود.
بنابراین قرآن یک کتاب تربیت و انسان ساز است که برای تکامل فرد و جامعه در جنبههای معنوی و مادی نازل شده است. قرآن یک دائرةالمعارف بزرگ نیست که تمام جزئیات علوم ریاضی، جغرافیا، شیمی، فیزیک، گیاهشناسی و مانند آن در آن آمده باشد، هر چند در برخی مواقع به تناسب (بحثهای توحیدی و تربیتی) پرده از روی قسمتهای حساس از دانشها برداشته، ولی آن چه قرآن به خاطر آن نازل شده و هدف اصلی و نهایی قرآن را تشکیل میدهد، انسان سازی است که در این زمینه چیزی را فرو گذار نکرده است.
پس نباید ضرورتاً در جستجوی تمام قوانین و تئوریهای فیزیک و شیمی و زیستشناسی و در قرآن بود، یا درصدد تطبیق نظریهها و تئوریهای جدید با آیات بود.
در قرآن بخشی از حقایق علمی در مورد عالم طبیعت به صورت کلی و مطلق، بی آنکه صراحت در یک قانون یا نظریه علمی داشته باشد، بیان شده است؛ یعنی در بخشی که خداوند در مورد عالم طبیعت و جهان هستی سخن میگوید، نباید در جستجوی تطبیق با برخی از نظریههای علمی بود، زیرا چه بسا این قوانین و نظریهها پس از گذشت مدت زمانی، بطلان آنها اثبات شود، نتیجه آن خواهد بود آیهای را که با تئوری علمی تطبیق دادهایم باطل شود، مگر آنکه قانون مسلّم علمی باشد، مانند کروی بودن زمین و حرکت آن که برخی آیات با این قوانین تطبیق میکند.[1]
در عین حال برخی بر این نظریه هستند که قرآن مشتمل بر تمامی اصول و مبانی علومطبیعی و ریاضی و فلکی و حتی رشتههای صنعتی و اکتشافات علمی میباشد و چیزی از علوم و دانستنیها را فرو گذار نکرده است. قرآن علاوهبر یک کتاب تشریعی، کتاب علمی نیز به شمار میرود.آنها برای اثبات این عقیده، خواستهاند دلایلی از خود قرآن ارائه دهند،از جمله آیه «و نزلنا علیکالکتاب تبیانا لکل شیء»؛[2]"قرآن را بر تو فرستادیم تا بیانگر همه چیز باشد". «ما فرطنا فیالکتاب من شیء»[3]؛"در کتاب-قرآن-چیزی فرو گذار نکردیم". «و لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین»[4] ؛ "هیچ خشک و تری نیست مگر آن که در کتابی آشکار[ثبت] است".
ولکن به کارگیری ابزار علمی برای فهم معانی قرآنی،کاری دشوار و ظریف است،زیرا علم حالت ثبات ندارد و با پیشرفت زمان، گسترش ودگرگونی پیدا میکند و چه بسا یک نظریه علمی-چه رسد به فرضیه-که روزگاریحالت قطعیتبه خود گرفته باشد، روز دیگر همچون سرابی نقش بر آب،محو ونابود گردد.
اگر مفاهیم قرآنی را با ابزار ناپایدار علمی تفسیر و توجیه کنیم، به معانی قرآن که حالت ثبات و واقعیتی استوار دارند،تزلزل بخشیده و آن را نا استوارمیسازیم. گره زدن فرآوردههای دانش با قرآن،کار صحیحی به نظرنمیرسد.
آری اگر دانشمندی با ابزار علمی که در اختیار دارد و قطعیت آن برایش روشناست،توانست از برخی ابهامات قرآنی پردهبردارد،کاری پسندیده است.مشروط بر آن که با کلمه «شاید» نظر خود را آغاز کند وبگوید:شاید-یا به احتمال قوی-مقصود آیه چنین باشد،تا اگر در آن نظریه علمیتحولی ایجاد گردد،به قرآن صدمهای وارد نشود و صرفا گفته شود که تفسیر او اشتباهبوده است.
اما به این نکته باید توجه داشت که هرگز نباید میان دیدگاههای استوار دین وفراوردههای ناپایدار علم،پیوند ناگسستنی ایجاد نمود.
در قرآن اشارات علمی و گذرا بسیار است. برخی از این اشارات از دیرزمان و برخی در سالیان اخیر با ابزار علم روشن شده و شاید بسیاری دیگر را گذشتزمان آشکار سازد[5]...
--------------------------------------
[1] سوره انعام، آیه 38
سلام بحث درموردمشروعیت ولایت فقیه می باشد قبل از ورود به بحث ابتدا باید ببینیم معنای مشروعیت چیست؟
«مشروعیت» دارای معانی متعددی است. در اصطلاح رایج منظور از مشروعیت(Legitimacy) این است که براساس چه ملاک و با اتکا به چه منبع یا منابعی، اِعمال قدرت و حاکمیت توجیه میشود. به عبارت دیگر مشروعیت؛ یعنی اینکه:
1. حکومت و حاکمان بر چه اساسی میتوانند احکام و قواعد الزامآور صادر کرده و به اجرا گذارند.
2. جامعه بر چه اساسی موظف است از قواعد الزامآور حکومت پیروی کند.
با این توضیح روشن میشود که مراد از «مشروعیت ولایت فقیه» این است که ولی فقیه «مشروعیت» خود را از کجا کسب میکند؛ یعنی، چه منبعی حاکمیت او را توجیه نموده و او را مجاز میدارد که در امور اجتماعی تصرف کند و لزوم اطاعت از او را موجّه میسازد.
پاسخ مشهور فقهای شیعه در برابر پرسشهای فوق، این است که منبع مشروعیت ولایت فقیه «نصب الهی» است؛ یعنی، از ادله دینی استفاده میشود که شارع ولی فقیه را در زمان غیبت معصوم، برای رهبری جامعه اسلامی نصب کرده و مسلمانان را به اطاعت از او فراخوانده است. ادله ولایت فقیه غالباً بر چنین چیزی دلالت دارند.[1]
-----------------------------------------------------
[1]نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاهها